لینک باکس افزایش بازدید
خبرنامه دانشجویان ایران: یکی از دستاوردهای بزرگ نظام جمهوری اسلامی ایران انتخابات ۲۲ خرداد سال ۸۸ بود که با حضور بیش از ۸۰ درصد مردم همراه بود.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، حضور گسترده ی مردم در بین صفوف رأی برای انتخاب کاندیدای مورد حمایت خود آن هم بر اساس شعارهای بیان شده در بازه تبلیغاتی نشان از موفقیت بزرگ انقلاب در همراه کردن مردم با خود است. بقيه در ادامه مطلب
یکی از سایت های جریان فتنه در تحلیلی ضمن اذعان به بیراهه رفتن فرقه سبز تاکید کرد که این فرقه رسما به بن بست رسیده است.
به گزارش«جوان آنلاین»،سایت جرس متعلق به عطاء الله مهاجرانی در مطلبی تحت عنوان«بیراهه ای که جنبش سبز می رود»،با بیان اینکه فرقه سبز طی 2 سال گذشته بر روی شعار از موضوعیت خارج شده "رای من کجاست؟" متوقف مانده ،تصریح کرد: در این فاصله، هیچ شعار محوری دیگری نیز که "نماد هویتی جنبش سبز" باشد، عنوان نشده است و مطالباتی نیز که مطرح می شود نتوانسته جایگاهی نمادین و فراگیر برای جنبش سبز بیابد.
نویسنده این سایت در ادامه فرقه سبز را فاقد برنامه مدون و روشن دانسته و حضور در خیابان ها توسط حامیان اندک فتنه گران را مانوری رسانه ای که مغلوبه شده و پایان یافته عنوان کرده است. بقيه در ادامه مطلب
پس از آشوب اسرائیلی 25 بهمن که با پادویی ضد انقلاب داخلی و صحنهگردانی ســـازمان منــافقین، سلطنتطلبان وگروههای تروریستی دیگر به وقوع پیوست، سؤالات بیشماری در افکار عمومی مطرح شد که آیا پیوند سران ضدانقلاب داخلی با گروههای برانداز نظام آیا تنها در حوادث سال 88 نیز وجود داشت یا نه، باید پروژه آشوب اسرائیلی 25 بهمن را در یک فضای جدید تعریف و تفسیر کرد.
براساس اسناد به دست آمده احیای منافقین و سایر گروههای برانداز و تروریستی دقیقاً توسط کسانی صورت گرفت که ستادهای انتخاباتی خود را روی این جریانات گشوده و همراهی و همگامی با آنان را پیش از انتخابات کلید زدند. درحقیقت جریان دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، برخی گروهکهای ضد انقلاب به موازات تلاشهای داخلی برخی فتنه گران صحنههایی از آشوب و اغتشاش را خلق کردند. بقيه در ادامه مطلب
زمانی که تئوریسین های اصلاحات رمز پیروزی خود را در دوم خرداد مهندسی تحرکات سیاسی بر گسل ها و گسست های اجتماعی تعریف کردند،شاید هیچ گاه در مخیله شان نمی گنجید که این راهبرد امروز از سوی کسانی طرح و پیگری شود که مسندشان وام دار و زائیده پایان دولت آنان شد.
اگر یک روز در خیابان خارک تحصیلکردگان استحاله شده چپ به تئوری پردازی برای ورود به قدرت مشغول بودند،دیگر روز در مرکزی مطالعاتی همین تئوری ها روبروی مردی برگ به برگ حفظ و به یاد سپرده می شد که اینک بیش از آنان می اندیشد و باوری خطرناک تر از آنان دارد.باوری که همه چیزش از یک انحراف آغاز می شود.
جریان انحرافی که ظهور و بروزش به شکل ملموس بعد از انتخابات و فتنه 88 دیده می شود برای مسند قدرت ابایی از عاریت گیری از فتنه گران ندارد،تئوری هایی را که روزی مطالعه کرده بود و در فتنه 88 شاهد بود،همچون یک مانیفست مشق می کند وتجربه.
اگر این روزها سندی از اقداماتشان عیان می شود بسیار زود از سطح به عمق می رود و با تغییر تاکتیک،"بازی زیر آب" را دنبال می کند.این بازی اما چیست؟.
جریان انحرافی که این روزها به مدد تکثر و مدل خوشه ای رسانه های خود به مهندسی فضای اجتماعی مشغول می باشد ،بر این باور است که زمانی می تواند به موفقیت خودجهت تغییر ساختار ها منطبق بر اهدافش برسد که بتواند یک چتر فراگیری گسترده و بتواند نیروهای مختلف سیاسی اصلاح طلب،فتنه گر و اپوزیسیون را زیر این چتر گرد آورد.به باور لیدر این جریان آنچه که باعث شد احمدی نژاد در انتخابات پیشین به پیروزی برسد جمع شدن آرای توده ها و نیز آرای حزب اللهی بوده است.اما با توجه به این که جریان مزبور به اهدافی می اندیشد که دارای تعارض عمیق با منظومه فکری نیروهای ارزشی می باشد لذا باید پایگاه اجتماعی آن ها فراخ و گسترده شده و مدل 8-13+25 عملیاتی شود.یعنی با جمع کردن آراء توده +آرای سبزها(اصلاح طلبان+فتنه گران +اپوزسیون) علی رغم از دست دادن آرای نیروی های ارزشی به زعم خود(8 میلیون نفر) می تواند به پیروزی در انتخابات آتی با 30 میلیون رای بیندیشد. بر همین اساس این جریان می کوشد تا در وهله اول با شکل دهی یک نقطه گره سلبی تحت عنوان" تعارض با حاکمیت" نخ تسبیحی را برای جمع شدن طبقات نخبگانی فراهم آورد.
این مساله اما تنها در بعد سیاسی دنبال نمی شود.این جریان تلاش دارد تا به مدد مدلی که کارگزاران در سال های پایانی خود عملیاتی ساخت از برخی از گسست های اجتماعی سود جسته و زمینه بازی را به نحوی تغییر دهد.اگر بخواهیم عریان تر بگوئیم باید گفت که کارگزاران سازندگی پس ازاین که در سیاست های تعدیل اقتصادی خود فشار غیر قابل تحملی را به مردم وارد کرد برای آنکه بتواند فضا را در اختیار بگیرد،معضلات ومسائل فرهنگی – اجتماعی را برجسته کرده و ضمن برانگیختن اعتراضات حول عصبیت های ارزشی تلاش کرد تا مسائل اقتصادی را از سیبل خارج کرده و اعتراضات در این ساحت را به عرصه فرهنگی - اجتماعی شیفت نماید تا ضمن انحراف در افکار عمومی لایه های تغییر را در این ساحت پیگیری نماید.به گونه ای که منجی ای همچون خاتمی برای آنان در دکان دونبشان ظهور و بروز پیدا کرد.
کمتر کسی درکشور ماست که نام مسعود و مریم رجوی را نشنیده باشد. دو نفری که مسئولی اصلی یکی از مخوف ترین سازمانهای ترور قرن حاضر یعنی مجاهدین خلق ایران را برعهده دارند. هزاران نفر از مردم این آب و خاک را با بدترین شیوه ممکن که حتی تصورش هم برای ما مشکل است به شهادت رساندند و اکنون تحتالحمایه دول غربی و خصوصا آمریکا نفس می کشند. برای آشنایی بیشتر با این گروه باید ابتدائا مقدمهای از کارنامه سیاه این فرقه را ذکر کنیم.
سازمان مجاهدین خلق ایران که در ادبیات مردم ما به سازمان منافقین شهرت یافتهاند، سازمان مسلحی است که در اواسط دهه 1340 برای مبارزه با حکومت پهلوی تشکیل شد. این سازمان پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا خرداد1360، تلاش داشت خود را همراه مردم و مدافع حقوق آنان جلوهگر سازد. منافقین در جریان همهپرسی نظام جمهوری اسلامی ایران در فروردین 1358 به طور ضمنی با پرسش جمهوری اسلامی، آری یا نه، اظهار مخالفت میکرد.
این گروهک که ایجاد غائله و غوغا را تنها راه موجود برای مطرح کردن خود در اوایل انقلاب میدیدند، دست به ایجاد درگیریها و آشوبهایی پراکنده و نامنظم در اقصی نقاط کشور و همچنین درگیری با اقشار مختلف مردم و نیروهای انقلاب مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی زد.
سناريوي رسانههاي غرب در فتنه 88 و پاتک ايران
واكاوي رفتار غرب در چندين ماه قبل و بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري يك جنگ نرم تمام عيار را در ذهن متبادر ميسازد...
واكاوي رفتار غرب در چندين ماه قبل و بعد از انتخابات دهم رياست جمهوري يك جنگ نرم تمام عيار را در ذهن متبادر ميسازد؛ جنگي كه آمده بود تا به بهانه انتخابات آرزوهاي 30 ساله خود را كه همواره ناكام مانده بود، از اين طريق پياده سازد. بعد از فتنه مشهور به كوي دانشگاه تهران در سال 78، غرب فرصتي ده ساله داشت تا با آسيبشناسي راهكارها و سناريوهاي خود، نقاط ضعف و قوت را سنجيده و با تراژدي بسيار دقيقتري به ميدان نبرد نرم با نظام جمهوري اسلامي بيايد.
در راهبرد جديد قابليتهاي خود را در عرصههاي مختلف امتحان ميكردند ضمن آنکه انقلابات مخملي كه توسط خود آنها در برخي كشورها اجرا شد را به عنوان تجربه موفق در اختيار داشتند؛ انقلاباتي كه بستر همگي آنها از انتخابات شروع ميشد. سناريويي که غرب در سال 88 و براي انتخابات رياست جمهوري طراحي کرده بود به دو مرحله قبل و بعد از انتخابات تقسيم ميشود و درهر کدام از دو برهه طراحيهاي خاصي صورت گرفت که در ذيل به گوشهاي از آنها اشاره ميشود.
انتخابات ریاستجمهوری پایان یافت. فراتر از پیروزی قاطع دکتر احمدینژاد، پیروز واقعی این میدان مردمی بودند که با مشارکت بالا و چشمگیرشان بار دیگر آرای خود را »میزان« واگذاری قدرت و حاکمیت به دولتی قرار دادند که توقع میرود با تکیه بر پشتوانه مردمی خود بسان گذشته کمر به کار و خدمت بسته و انتظار همه مردم ایران را از یک دولت اصولگرای عدالت محور برآورده سازد.اما فردای این انتخابات پرشور آشوبگران با غائلهای که به راه انداختند کوشیدند، شیرینی پیروزی مردم را به کامشان تلخ کنند؛ هر چند ملت ایران بارها نشان دادهاند که به تکلیف خود عمل میکنند و از دسیسههایی که علیهشان به کار میرود باکی به دل ندارند.
بقيه در ادامه مطلب
موضعگیری و ناخرسندی کشورهای اروپایی و امریکا نسبت به دهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری اسلامی ایران و حمایت آنها از اغتشاشات اخیر موضوعی است که قابل بررسی میباشد. در این میان نقش و رویکرد انگلیس و رسانههای این کشور بسیار برجستهتر مینماید.
به نقل از ندای انقلاب مهدی کروبی از سران فتنه اخیرا در دیدار با برخی نزدیکان و هم حزبی های سابقش که برای عیادت وی به منزلش رفته بودند از رفتاری که با نظام طی ۲ سال گذشته داشته است ابراز ناراحتی و پشیمانی کرده است.
بقيه در ادامه مطلب
هرچند که این نکته در یک جمله بسیار کوتاه در میانه یک خبر طولانی، اصولا توجه چندانی را به خود جلب نمیکند و با زیرکانهترین اصول ژورنالیستی نگاشته شده است، اما متضمن اعترافی است که بزرگی آن با توجه به هجمه تبلیغاتی اخیر، به هیچ وجه کوچک انگاشته نخواهد شد.
این خبرگزاری آمریکایی در ضمن انعکاس خبر مربوط به اختلافات موجود بر سر معاونت اداری – مالی وزارت امور خارجه کشورمان، نوشت: "کارشناسان بر این باورند که این اختلافات بر سر مسائل مربوط به سیاست داخلی است و به سیاستهای کلی ایران ربطی پیدا نمیکند."
به گزارش جهان، وی در گفت وگو با دویچه وله گفت که آقای خامنه ای در خرداد ۸۸ عین حرفهای آقای خمینی در خرداد ۶۰ را زد.
وی البته ادعا کرد که سخنان امام راحل در خرداد ۶۰ علیه حامیان بنی صدر که اغلب مجاهدین خلق و توده ای ها بودند، خشونت آمیز بوده و "همین حرفها را آقای خامنهای به بیان دیگر در خرداد ۸۸ زده است."
يك استاد دانشگاه و تحليلگر مسائل سياسي تأكيد كرد: گروه انحرافي يك عقبه اشعريگري، اِخباريگري، سلفيگري و ظاهرگرايي قرار دارد.
عماد افروغ نماينده دوره هفتم مجلس شوراي اسلامي و استاد دانشگاه در گفتوگو با فارس، در پاسخ به اين سؤال كه فكر ميكنيد چرا مقام معظم رهبري در صحبتهاي اخيرشان به جاي خط يا راه امام، مفهوم مكتب امام را مطرح كردهاند و اين مفهوم با راه و يا خط امام(ره) چه تفاوتي دارد، گفت: اينها را نميشود زياد تفكيك كرد. به نظر من مكتب امام رساتر و جامعتر است. يعني وقتي كه ما سخن از مكتب به ميان ميآوريم هم توجه به جهان بيني متفكر را مطرح ميكنيم و هم ايدئولوژي برخواسته از اين جهانبيني را منتقل ميسازيم كه اين حكايت از راه نيز دارد.
*مكتب مفهوم رساتري دارد
شما وقتي بگوييد خط و راه، عمده توجهات معطوف به ايدئولوژي ميشود اما وقتي ميگوييد بقيه در ادامه متن
«حامد کلاهداری» کارگردان فیلم سینمایی «پایاننامه» با بیان اینکه: “دوستان باسابقه و دغدغهمند، هوشمندانهتر از من عمل کردند و به هر طریقی کنار کشیدند “، گفت: اگر سماجت و جسارتم نبود، «پایاننامه» ساخته نمیشد.
«حامد کلاهداری» کارگردان فیلم سینمایی «پایاننامه» به دلیل آنچه خود شدت گرفتاری نامید، نتوانست در نشست نقد و بررسی «پایاننامه» که در خبرگزاری فارس برگزار شد، حضور یابد.
بنا به درخواست این فیلمساز قرار شد گفتوگویی به صورت تلفنی انجام شود که حاصل این گفتوگو در پی آمده است:
* «پایاننامه» سفارشی نیست
کلاهداری در ابتدای گفتوگو به دغدغهاش برای تولید این فیلم اشاره کرد و گفت
وزرای دولت های سازندگی و اصلاحات با لیست مشترک نمی توانند صاحب کرسی های مجلس شوند
در همین ارتباط دبیر سیاسی جمعیت ایثارگران انقلاب اسلامی در واکنش به تدوین لیست مشترک وزرای خاتمی و رفسنجانی برای شرکت در انتخابات آتی مجلس گفت: وزرای خاتمی و رفسنجانی با لیست مشترک نیز نمی توانند کرسی های مجلس را کسب نمایند و با پاسخ منفی مردم روبرو خواهد شد.
مجتبی شاکری در گفتگو با باشگاه خبرنگاران گفت: کارنامه ننگین و سیاه خاتمی و اطرافیانش در جریان فتنه بعد از انتخابات ریاست جمهوری برای امت محرز و آشکار است و مردم بیش از پیش نسبت به جبهه اصلاحات بدبین هستند.
وی تصریح کرد: ملت ایران کارشکنی های اصلاح طلبان در جریان فتنه و سکوت به نوعی حمایت هاشمی و کارگزاران از جریان فتنه را فراموش نخواهند کرد و در برابر ساختار شکنی های آن ها با تمام قوا ایستادگی خواهند کرد و اجازه دخالت به این افراد در انتخابات آتی مجلس را نخواهند داد.
شاکری در پایان خاطرنشان کرد: هم نشینی خاتمی و رفسنجانی با خارج نشینان و اپوزیسیون منجر به حذف صد درصدی آن ها و طرفدارانشان از عرصه سیاسی کشور شده لذا با تدوین لیست مشترک نیز نخواهند توانست کرسی های مجلس را به دست بگیرند.
* ائتلاف غیر قانونی مشارکت و کارگزاران به بن بست می رسد
همچنین،عضو هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی گفت: ائتلاف وزرای خاتمی و هاشمی در قالب احزاب غیر قانونی مشارکت و کارگزاران می باشد و به طور حتم به بن بست می رسد.
محسن کوهکن نماینده مردم لنجان در مجلس شورای اسلامی با اشاره به ائتلاف نانوشته میان وزرای خاتمی و هاشمی رفسنجانی برای شرکت در انتخابات مجلس نهم گفت: ائتلاف میان وزرای دولت خاتمی و هاشمی و پیوند حزب غیر قانونی مشارکت و کارگزاران با توجه به پیشبرد فعالیت اعضای این دو حزب قطعا راه به جایی نخواهد برد و با شکست مواجه می شود.
وی افزود: اقدمات دو حزب مشارکت و کارگزارن در انتخابات ۸۸ و ارتباطات آن ها با جریان انحرافی وجهه عمومی آن ها در بین مردم را از بین برده لذا آن ها شانسی برای ورود به انتخابات ندارند.
* ارائه لیست مشترک برای وزرای خاتمی و رفسنجانی کارگشا نیست
در ادامه عضو شورای مرکزی جامعه اسلامی مهندسین گفت: ارائه لیست مشترک از سوی وزیران دولت اصلاح طلب و سازندگی در جهت راه یابی به مجلس نهم کارگشا نخواهد بود.
سید مصطفی میریان با بیان اینکه خاتمی و هاشمی از سال ۷۶ تا کنون با یکدیگر ائتلاف داشته اند اظهار داشت: اگر حمایت های کارگزارن سازندگی از جریان اصلاحات نبود اصلاح طلبان در هیچ زمانی نمی توانستند بر مسند مناصب اجرایی کشور قرار گیرند.
وی اذعان داشت: اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی برای دستیابی به کرسی های مجلس نهم و ریاست جمهوری از ۳ سال قبل شناسایی گزینه های خود را آغاز کرده اند.
میریان همچنین در ادامه تصریح کرد: اصلاح طلبان و کارگزاران سازندگی برای دستیابی به کرسی های مجلس نهم بودجه هنگفتی را از مدت ها پیش در نظر گرفته اند.
عضو شواری مرکزی جامعه اسلامی مهندسین افزود: مردم با کسب آگاهی و بصیرت در طول انقلاب دیگر اجازه نخواهند داد تا دوباره ساختار شکنان کرسی های مجلس را در اختیار بگیرند لذا ارائه لیست مشترک از سوی کارگزارن و اصلاح طلبان در جهت راه یابی به مجلس نهم کارگشا نخواهد بود.
* وزرای هاشمی و خاتمی در انتخابات شانسی ندارند
در پایان عضو هئیت رئیسه مجلس شورای اسلامی نیز افزود: وزرای هاشمی و خاتمی به دلیل تخطی از ارزش های انقلاب و خط امام در انخابات مجلس نهم شانسی ندارند.
امیدوار رضایی میر قائد نماینده مردم مسجد سلیمان در مجلس شورای اسلامی گفت: ائتلاف میان وزرای دولت هاشمی و خاتمی در راستای شرکت در انتخابات مجلس نهم ناکام خواهد ماند.
وی افزود:تلاش وزرای دولت هاشمی و خاتمی برای تدوین لیست مشترک انتخاباتی بیهوده خواهد بود و هوشیاری مردم آن ها را در انتخابات ناکام خواهدگذاشت.
رضایی تصریح کرد: وزرای دولت خاتمی و هاشمی در قالب احزاب متعددی هم چون مشارکت مجاهدین و کارگزاران از ارزش های انقلاب و خط امام (ره)تخطی کرده اند لذا وجهه خود را در بین عموم مردم از دست داده اند و حضور و موفقیت آن ها در انتخابات غیر ممکن می باشد
پدر خوانده ای مهربان که بعد از قائله ۲۵ بهمن خود را متولی جنبش سبز می دانست و هر روز با بیانیه ای جدید ابراز وجود می کرد و خود را راهبر و راهنمای مخالفین نظام در لباس جنبش سبز نشان می داد، جنبش سبز را مانند کودکی بی سرپرست یافت و خود را متولی کودک نامید. از آن پس بیانیه های خود را به عنوان رهبر جنبش ارسال می کند.
اولین بیانیه اش را بعد از تظاهرات ۲۵ بهمن و بعد از حبس خانگی دو رهبر جنبش، به رسانه ها ارسال کرد.
حامیان سبز پوش نیز که با حبس خانگی میرحسین و کروبی جنبش را بی متولی دیدند به بیانیه های بی پایه و اساس پدر خوانده دل خوش کردند و به گمان باطل خود روحی تازه-دمیده در کالبد جنبش یافتند.
“شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید” همان پدر خوانده ای است که هیچ وقت اعضای خود را به حامیان اش معرفی نکرد و در واقع کسی نمی داند که این شورا توسط چه کسی و چگونه و با چه اهدافی راه اندازی شده است.
تنها حدس و گمانی که در رابطه با پدرخوانده می توان زد، این است که مطمئنا کسانی آن را هدایت می کنند که امروز در ایران حضور ندارند.
کسانی که در بهترین شرایط رفاهی نشسته اند و مصداق ضرب المثل “بیرون گود نشسته و می گوید لنگش کن” هستند.
آنها کسانی هستند که برای اهداف پلید خود جان جوانان حامی جنبش را به خطر می اندازند و با ارسال بیانیه ها آنها را به راهپیمایی علیه نظام دعوت می کنند.
سکوت موسوی و کروبی بعنوان رهبران اصلی جنبش در رابطه با چگونگی و صلاحیت تشکیل “شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید ” نکته قابل توجهی است که از اذهان حامیان دور مانده است.
و اما مسئله مهم تر اینکه به راستی چرا فرد مشخصی مانند اردشیر امیر ارجمند و یا افرد دیگری که دایه ی مهربان تر از مادر هستند برای جنبش، رهبری این شورا را به طور رسمی قبول نمی کنند.
به راستی نقش خارج نشینان و پناهندگان سیاسی در راس شورا چیست و چرا به صورت پنهان با هواداران خود ارتباط برقرار می کنند.
تمامی این ها علامت های سوالی است که پاسخ آنها پشت پرده ” شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید ” است و باید منتظر ماند و دید شورایی که امروز خود را راه بر اصلی جنبش می داند چگونه میتواند هدایت کند حامیانش را. که تا به امروز به این مهم دست نیافته است
تظاهرات اول اسفند و چهارشنبه سوری و عید نوروز و هاله سحابی و …. مواردی از شکست های سنگین شورای هماهنگی فعالان راه سبز امید است
به گزارش جام نیوز سایت گویا نیوز به نقل از رادیو فردا نوشت:«بدنبال پخش فیلمی در تلویزیون ایران درباره ارتباط محمدرضا مدحی با تشکلهای مخالفان و مقامهای کشورهای غربی، یک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا گفت هیچ یک از مقامات آمریکایی با وی ملاقات نکردهاند.»
رادیو فردا در ادامه این خبر آورده است:«محمدرضا مدحی در فیلم مستندی که با عنوان «الماسی برای فریب» از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، مدعی است که با برخی از مقامات بلندپایه غربی، از جمله جو بایدن معاون رئیس جمهوری و هیلاری کلینتون وزیر خارجه آمریکا دیدار و برای سرنگونی دولت جمهوری اسلامی مذاکره کرده است.»
آلن ایر، یک سخنگوی وزارت امور خارجه آمریکا روز جمعه در گفتگو با برنامه «ساعت ششم» رادیو فردا گفت: «من با قاطعیت می گویم که اصلا هیچ مقام آمریکایی با این فرد ملاقات نکرده است.»
ایر افزوده:« هیچ مقام آمریکایی،نه تماس و نه ملاقاتی با وی نداشتهاند.»
در این فیلم گفته میشود محمدرضا مدحی در بانکوک به تجارت جواهرات و سنگهای قیمتی اشتغال داشته و در آنجا مورد توجه سفارت آمریکا در تایلند قرار می گیرد. دامنه این توجه به ملاقات مدحی با جو بایدن و هیلاری کلینتون و … کشیده می شود. یکی از اهداف این سلسله جلسات تشکیل حکومت سایه برای دوره بعد از سرنگونی جمهوری اسلامی در فتنه ۸۸ بوده است
تجربه سي و چند ساله تقابل استكبار جهاني با نظام جمهوري اسلامي ايران مويد اين مطلب است كه هرگاه دشمنان انقلاب اسلامي در مرحله اي از مواجهه با انقلاب اسلامي چه در بعد سخت و چه در بعد نرم آن از دستيابي به حداقل نتايج نااميد مي شوند، بلافاصله پرونده جديدي از موضوعاتي چون حقوق بشر، پرونده هسته اي، آزادي بيان، حقوق زنان و... با هدف عمليات رواني و جنگ تبليغاتي مي گشايند و مي كوشند تا با استناد به آن در مجامع بين المللي، با استفاده از شبكه هاي رسانه اي وسيع خود، جمهوري اسلامي را تحت فشار قرار داده تا شايد به زعمشان به اهداف خود نائل آيند.
يكي از اين رسانه ها، «شبكه بي بي سي فارسي» است كه همگام با سفارت انگليس در ايران، پيش از انتخابات دهم رياست جمهوري و پس از آن و در جريان آشوب هاي خياباني، به عنوان رسانه فتنه گران، به فتنه انگيزي مشغول بوده و كماكان مي باشد و به هر بهانه و مناسبتي به خوي و خصلت هميشگي خود كه همان عوام فريبي است دست مي زند. بي بي سي فارسي پس از تلاش هاي زيادي كه براي ايجاد آشوب در سالگرد انتخابات رياست جمهوري در 22 خرداد انجام داد، از آنجا كه كم ترين نتيجه اي از آن نگرفت، براي چندمين بار متوالي، فتيله موضوع حقوق بشر را بالا كشيد تا از يك سو، افتضاح رسانه اي خود را لاپوشاني كند و از سوي ديگر، همان سياست هميشگي كه در مطلع سخن بدان اشاره شد را دنبال نمايد.
بنابراين، سايت هاي خبري جريان فتنه نيز كه همواره با ادعاهاي دروغين خود نسبت به زندانيان حوادث بعد از انتخابات به دنبال مستمسك سازي براي نهادهاي خارجي براي دخالت در امور ايران و ايجاد فشار به نظام براي آزادي مجرمان امنيتي بعد از انتخابات 88 هستند، اينك با مديريت شبكه بي بي سي فارسي، دور جديد فعاليت هاي خود را آغاز كرده اند.
در همين راستا بود كه ماجراي مرگ طبيعي « رضا هدي صابر» در طي هفته گذشته به خوراك رسانه اي بي بي سي فارسي و همپالگي هايش تبديل شد و همين موضوع، مستمسكي شد تا به زعم خود اين بار پررنگ تر به موضوع حقوق بشر در ايران بپردازند.
پس از آن بود كه بي بي سي تلاش كرد تا موضوع معرفي «گزارشگر ويژه حقوق بشر در ايران» را با آب و تاب ها و حاشيه هاي فراوان منعكس نمايد. در همين حال «ديده بان حقوق بشر» با انتشار بيانيه اي، به مناسبت سالگرد انتخابات رياست جمهوري و وقايع پس از آن، نسبت به عميق شدن بحران در ايران ابراز نگراني كرد (!)
معلوم نيست مجامع به اصطلاح حقوق بشري از كدام بحران سخن مي گويند و نگران چه كساني هستند؟! شايد منظورشان همان جمعيت عظيمي هستند كه به اذعان آنها قرار بود در22 خرداد امسال به خيابان ها بيايند!
و نكته آخر اين كه مجامع بين المللي غربي همواره طي سال هاي اخير اين قبيل موضوعات را به عنوان ابزاري براي فشارغير قانوني عليه جمهوري اسلامي ايران در دستور كار خود دارند و آنچنان به بازي دوگانه در اين زمينه مشغولند كه چشمان خود را به نقض حقوق بشر توسط آمريكا و رژيم صهيونيستي بسته اند.
به گزارش جهان، مسئولان دوران سازندگي اخيراً ديداري را با آقاي هاشمي رفسنجاني داشته و براي انتخابات نهم مجلس شوراي اسلامي برنامه ريزي كرده اند. اين افراد كه از استانداران تا اعضاي هيئت دولت وقت در آن ديده مي شوند با دريافت چراغ سبز آقاي هاشمي كه به نشانه تأييد است اقدام به فعال كردن ستادهاي انتخاباتي حزب كارگزاران براي انتخابات آينده كرده اند. بر مبناي اين گزارش، از آقاي هاشمي نيز خواسته شده كه در اين انتخابات وارد صحنه شود، اما وي توصيه كرده چراغ خاموش و بدون هيچ گونه نام و نشاني از او، حزب كارگزاران پا به ميدان بگذارد.
براي كساني كه با اي پي كشورهاي خاورميانه به سايت موتور جست وجوي «ياهو» متصل مي شوند، به صورت خودكار صفحه اي به نام «ياهو مكتوب» باز مي شود كه ظاهر عربي دارد. هنگامي كه اين روزها صفحه «ياهو مكتوب» را باز مي كنيم به اخباري از ايران برمي خوريم كه به طور يك طرفه به پوشش اخبار مربوط به مرگ هدي صابر مي پردازند و يا تصوير سربازان نيروي انتظامي را كه براي ايجاد امنيت در روز 22خردادماه در صحنه حاضر شده اند به نمايش مي گذارند.
برنامه «نوبت شما» از بي بي سي فارسي شايد يكي از تهاجمي ترين برنامه هاي انگليس در جنگ رسانه اي با جمهوري اسلامي باشد. اين برنامه به هيچ عنوان در خصوص سوژه هاي روز سكوت نمي كند و همواره از هر موضوعي براي ايجاد اختلاف با جمهوري اسلامي استفاده مي كند. در چنين شرايطي يكي از مهم ترين موضوعات جديد كه شوك رسانه اي را عليه اپوزيسيون نظام در پي داشت، پروژه الماس فريب و نفوذ اطلاعاتي در قلب اپوزيسيون خارج نشين بود؛ كه البته با سكوت بي بي سي مواجه شد
پدر شهید «امیرحسام ذوالعلی» گفت: ضاربان فتنهگر نباید بدون حساب به حال خودشان رها شوند چراکه این مملکت قانون دارد و ما انتظار داریم، انتقام خون جوانان ما گرفته شود و اگر بخواهیم حرمتشکنی آنها را فراموش کنیم، باید شاهد روزهای سختتری باشیم.
شهید بسیجی «امیرحسام ذوالعلی»، در نخستین روز دی ماه 1365 در خانوادهای مذهبی، انقلابی و متدین دیده به جهان گشود؛ پدر وی «عباس ذوالعلی» در دوران جوانی از مبارزان انقلابی بود که بارها توسط ساواک دستگیر شد.
این مبارز و پیرو راه ولایت پس از دستور تشکیل ارتش 20 میلیونی از سوی امام خمینی (ره)، در پایگاه شهید بهشتی وحیدیه تهران با مسئولیت فرماندهی این پایگاه اقدام به ثبتنام نیروها کرد.
وی با آغاز جنگ تحمیلی در مناطق جنوب کشور، حضور یافت و در اول آذر سال 1359 در جزیره مینو بر اثر اصابت ترکش از ناحیه شکم و دست و پا مجروح شد؛ وی از جمله کسانی بود که در عملیات حصر آبادان نقش مؤثری داشت و از جانبازان شیمیایی دوران دفاع مقدس است.
عباس ذوالعلی در سال 1361ازدواج میکند که ثمره این ازدواج 4 فرزند به نامهای امیرحسین، شهید امیرحسام، امیراحسان و محدثه هستند.
شهید «امیر حسام ذوالعلی» از رشادتهای پدر، زیاد شنیده بود و همیشه دوست داشت تا مسیر او را ادامه دهد بنابراین بسیج را به عنوان قلهای برای عروج انتخاب کرد.
22 خرداد سال 88 روزی بود که جریانی جدید در داخل ایران شکل گرفت. جریانی که خود را جنبش سبز معرفی می کرد اما بسیاری معتقدند بودند که به دلیل نبود پشتوانه این نه یک جنبش بلکه یک فرقه سازماندهی شده است که با برنامه ریزی قبلی به دنبال تحقق اهدافی خاص در داخل مرزهای ایران است. اهدافی که تمام آن در براندازی نظام جمهوری اسلامی ایران خلاصه می شد.
ماجرا درست از ساعت 23، شب جمعه 22 خرداد ماه اغاز شد. جایی که انتخابات دهم ریاست جمهوری پایان یافته بود و مسئولین صندوق ها می رفتند تا شمارش آرا را آغاز کنند. در این هنگام بود که میرحسین موسوی در مقابل دوربین خبرنگاران حاضر شد و در حالی که هنوز هیچ نتیجه رسمی از انتخابات اعلام نشده بود، عنوان کرد که "من با نسبت آرای بسیار زیادی برنده قطعی انتخابات هستم. اکثریت مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام میشود و آنچه من گفتم نتایجی است که ما از استانها و شهرستانهای سطح کشور گرفتهایم." وی سپس با انتشار بیانیه ای از هواداران خود خواست تا خود را برای برگزاری جشن پیروزی اماده کنند. همین جمله کافی بود که پروژه ادعای تقلب در انتخابات آغاز و سناریوی چندین ماهه برای براندازی نظام آغاز شود. سناریویی که الگو برداری شده از انقلاب های رنگی در کشورهای اروپای شرقی بود. درست پس از همین ادعا، در روز 23 خرداد جمعی از هواداران موسوی به خیابانها آمدند و با به آتش کشیدن اموال عمومی خواستار ابطال انتخابات و معرفی میرحسین موسوی به عنوان رئیس جمهور جدید شدند. ماجرایی که ماه ها به طول انجامید و طی آن بسیاری تعدادی کشته و زخمی و اموال زیادی از مردم دچار خسارت شد.
رئيس ستاد اعتكاف استان قم، با بيان خاطره اي از آيت الله سيستاني، گفت: چند سال پيش در سفري به عراق، براي ارائه گزارش برنامه هاي اعتكاف استان قم، خدمت آيت الله سيستاني رسيديم، ايشان عنوان داشت: من شخصاً در نمازهاي صبحگاهي براي سلامتي مقام معظم رهبري و پايداري نظام جمهوري اسلامي دعا مي كنم، قدر اين نعمت الهي را بدانيد و از اين فرصت ايجاد شده در كشور براي افزايش معنويت بيشتر استفاده نماييد.
در شرايطي كه تيم رسانه اي نزديك به جريان انحرافي هر از چندي خبر دستگيري، حصر و يا بازداشت آقاي مشائي را منتشر مي كنند. دادستان تهران اين شايعات را تكذيب كرد و گفت: در ارتباط با اين پرونده دوازده نفر از منسوبان دولت دستگير شده و تحويل مقامات قضايي شده اند. البته همه اين افراد در دولت مشغول به كار نبوده اند و به شكل هاي مختلف با افراد دولتي در ارتباط بوده اند. وي افزود: در پرونده اين افراد، اتهامات متعدد اقتصادي و مالي مطرح شده كه در كنار آنها جرم هاي مختلفي نيز در پرونده مطرح مي باشد كه به دلايل امنيتي فعلاً قادر به بازگويي آن نيستيم. پرونده اين افراد هم اكنون به دادستاني تهران ارسال شده است و طي مراحل قضايي قرار دارد.
جماران امامی را که خود می خواهد به مردم معرفی می کند.
سرویس سیاسی ندای انقلاب /روزهای خردادماه با نام و یاد بزرگ مردی آمیخته است که بعد از انبیاء و ائمه معصومان شاید کسی را نتوان همانند وی جست. کسی که به تبعیت از اجداد کرامش یک تنه در مقابل ظلم و جور ستمشاهی قیام کرد و با حمایت مردم این سرزمین نهضتی پیامبرگونه را آغاز کرد که احیای دین در عصر مادهپرستی بود. امام خمینی با قدرت الهی خویش، انقلابی را آغاز کرد که تمامی مکاتب مادی را به لرزه انداخت و باعث حضور دین در عرصه اجتماع شد.
راز موفقیت امام (ره) در ایجاد تحولی بینظیر
راز موفقیت امام (ره) در ایجاد این تحول بینظیر را باید در ابعاد شخصیتی آن یگانه دوران جست . کسی که دین را با سیاست عجین میدانست ودر تمام امور یک هدف داشت و آن «انجام تکلیف و کسب رضای حق تعالی» و لا غیر . بر همین اساس توانایی درک ابعاد مختلف بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی و همچنین مواضع متفاوت ایشان برای خیلیها و از جمله نویسنده این سطور مقدور نیست. اگر بخواهیم بهترین تعریف از شخصیت امام را داشته باشیم باید به سخنان بسیار حکیمانه رهبری انقلاب در ۱۴ خرداد امسال اشاره کنیم که مبانی تفکر امام را «مکتب امام» دانستند. مکتبی که «عقلانیت، معنویت و عدالت» از ارکان اصلی آن محسوب میشود.
معنویت مکتب امام (ره) در نگاه مقام معظ رهبری
ایشان در بخشی از سخنان خود در تبیین بعد معنویت مکتب امام (ره) تصریح کردند: «امام ماها را امر میکردند به این که اهل توکل باشیم، اهل اعتماد به خدا باشیم، اهل حسنظن به پروردگار باشیم، براى خدا کار کنیم. خود او اهل توکل بود، اهل تضرع بود، اهل توسل بود، اهل استمداد از خدا بود، اهل عبادت بود. بعد از پایان ماه رمضان، انسان وقتى امام را میدید، به طور محسوسى در او احساس نورانیت میکرد. از فرصتهاى زندگى براى تقرب به خداى متعال، براى پاکیزهکردن دل و جان مطهرِ خودش استفاده میکرد. دیگران را هم امر میکرد و میگفت: ما در محضر خدا هستیم. عالَم، محضر خداست. عالَم، محل حضور جلوههاى الهى است. همه را به این راه سوق میداد.»
اما این روزها مشاهده می کنیم که سایت جماران وابسته به موسسه تنظیم و نشر آثار امام که تنها مرجع رسمی انتشار مواضع و آثار بنیانگذار کبیر انقلاب است، در مصاحبهها و خبرهایی سعی دارد منویات جریانی خاص با محوریت مجمع روحانیون مبارز را به نام امام انتشار دهد وامامی را به خورد جامعه دهد که این افراد دوست دارند نه امامی که امید پابرهنگان ایران و جهان بود.
سایت جماران امامی که خود می خواهد را به مردم معرفی می کند
در این راستا سایت جماران در مصاحبه با سیدمحمد رضوییزدی یکی از اعضای مجمع روحانیون مبارز با انتساب مطالبی به امام راحل (ره) که هیچ تناسبی با شخصیت معنوی و عرفانی ایشان ندارد، نسبت به مسجد مقدس جمکران توهین کرده و حضرت امام را نیز بی توجه به این مسجد معرفی کرد.
وی در این گفتوگو عظمت معنوی مسجد مقدس جمکران را زیر سوال برده و ضمن بیان اظهاراتی توهین آمیز درباره این مکان مقدس، گفته است: «فضیلت مسجد جمکران تنها به اندازه مسجد محله ماست اما بسیاری از مردم کشورمان تحت تأثیر تبلیغات وسیعی که در این زمینه صورت میگیرد، در حالی در سطحی وسیع به زیارت این مسجد میروند که زیارت حضرت فاطمه معصومه را که ثواب زیارت ایشان به اندازه زیارت حضرت زهرای اطهر است، فراموش میکنند؛ لذا امام خمینی در تمام طول عمر با برکتشان هرگز به مسجد جمکران نرفتند!»
آقای رضوی یزدی درحالی این ادعا را مطرح می کند که در صحیفه امام خمینی (ره) خلاف این موضوع ثابت می شود چرا که در صفحه ۱۹۵ جلد هفتم به نقل از امام آمده است که: «… با توجه به اینکه مسجد مقدس جمکران یادگاری عظیم از حضرت ولی عصر – ارواحنا فداه -بوده و آن سرور امر به ساختن آن مسجد و توجه شیعیان به آن نموده اند “طبق روایت مرحوم شیخ صدوق – رضوان الله علیه” بنابراین وقف عام محسوب شده و امر تولیت آن با حاکم شرع بوده و اداره آن زیر نظر حاکم شرع با هیاتی از عدول مومنین و ثقات مطلع امین و علاقهمند به آن جناب “علیهالسلام” باید باشد؛ و کلیه اموال و عواید حاصله باید با حفظ مصالح مسجد دقیقا صرف عمران و توسعه و رفع نیازمندیهای آن مکان توسط هیات مذکور شود؛ و اعضای این هیات صرفنظر از عشق به خدمت در راه اسلام ، سزاوار است که این خدمت را افتخاری انجام دهند.»
جالب اینکه جستجو در سایت جماران مشخص میکند امام در زمان اقامت در قم چند بار به جمکران مشرف شده بودند.
همچنین اگر اقای رضوی یزدی سری به سایت مسجد جمکران زده باشند متوجه می شوند که مراجع بزرگواری چون آیات عظام بروجردی، حجت، مرعشی نجفی، گلپایگانی، اراکی، بهجت، فاضل لنکرانی و غیره در وصف این مسجد سخن گفته اند. عارف کامل ایت الله بهجت این مسجد را کمتر از مسجد سهله نمی دانند و دیگرا نیز نظرات مشابهی داده اند.
یکی از خصوصیات خاص امام این بود که عرفان، اخلاق و سیاست را با هم آمیخته بود و هیچگاه به بهانه واهی و از جمله خوشامد این و آن از اصول دست نمیکشید. از این رو رهبر انقلاب امسال در حرم امام فرمودند: «بی توجهی به بعد معنوی و اخلاقی مکتب امام خمینی زیر “پوشش عدالتخواهی و انقلابیگری “، انحراف است.
از موارد دیگری که نشان دهنده سیاسی کاری این سایت در معرفی امام است می توان به سانسور مواضع عزت طلبانه اما در برخورد با استکبار، منافقین و گروه های زاوی دار با انقلاب اسلامی است که در این سایت جایگاهی ندارد و سعی دارند یک چهره رئوف و خنثی از امام نشان دهند تا با این حربه اندیشه های ناراست خود را توجیه ک
وی ادامه داد: اما واقعیت این است در نظام جمهوری اسلامی نیز هم چپ، هم راست و هم اصولگرایی به معنای محافظهکاری، لیبرالیسم و اصلاحطلبی وجود دارد و بالاترین دلیل ما نیز این است که اصولگرایی به آن معنایی که امروزه در فضای سیاسی کشور رایج است، در انتخابات تیر ۸۴ به وجود آمد.
استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران با اشاره به اصولگرایی از منظر سیاسی افزود: اصولگرایی کم و بیش محافظهکاری و جریان راست است و محافظهکاران و اصولگرایان خواهان حفظ و تثبیت وضع موجود بوده و با تغییر و تحول مخالفند و با تحول اصلاحطلبانه که موجب میشود قدرتشان خدشهدار شود، مخالف هستند.
وی تأکید کرد: مهمترین ویژگی اصولگرایان در ایران این است که به شدت نگران حفظ قدرت بوده و به هیچ وجه حاضر نیستند جریان و گروه دیگری را در قدرت سهیم کنند.
زیباکلام با اشاره به غربستیزی، استکبارستیزی، ذوب در ولایت و طرفدار مستضعفان بودن به عنوان ویژگیهایی اصولگرایی مطرح شده توسط حسین اللهکرم افزود: در سال ۱۳۶۰ کدام گروه مصداق تعاریف آقای اللهکرم میشوند، گروه چپ میرحسین موسوی یا حزب جمهوری اسلامی؟ آیا جریان چپ در دهه ۶۰ ذوب در ولایت، آمریکاستیزی، استکبارستیزی، ظلمستیزی نبود؟ پاسخ مثبت است و یکی از ایراداتی که از دولت میر حسین موسوی در دهه ۶۰ گرفته میشد وجود تمایلات سوسیالیستی و اقتصاد ضدسرمایهداری بود بنابر این آنچه امروز به عنوان تعریف اصولگرایی میآورید در دهه ۶۰ بوده است.
وی تصریح کرد: از طرفی آنچه به عنوان اصلاحطلبی شناخته میشود ویژگیهایی است که در منتقدین جریان چپ در دهه ۶۰، ۷۰ و ۸۰ بود و امروز نیز وجود دارد، در مقابل جناح چپ که قدرت مطلق در دهه ۶۰ را در دست داشت و تفکراتش همانها بود که در مورد اصولگرایان گفته شد.
این استاد دانشگاه خاطرنشان کرد: حال در این میان جریاناتی سیاسی داشتیم که همراه نبودند و خواهان آزادی مطبوعات، آزادی انتخابات، آزادی اندیشه و حاکمیت قانونی بودند مانند جبهه ملی، نهضت آزادی، ملی مذهبیها و امروز دیگر به آنها ملی مذهبی و جبهه آزادی نمیگوییم بلکه به همه اصلاحطلب میگوییم و امروز جریانی که به نام اصلاحطلبی شناخته میشود خواستار آزادی انتخابات، مطبوعات، اندیشه، زندانیان سیاسی و حاکمیت قانون است.
وی در ادامه در پاسخ به سؤالی در خصوص دیدار خاتمی با شیمون پرز گفت: اینکه خاتمی با شیمون پرز مخفیانه ملاقات کرده، کاش خاتمی شهامت، جسارت و لیاقت داشت که مخفیانه با شیمون پرز دیدار کند، خاتمی اگر این جسارت را داشت وضع اصلاحات بهتر از این بود.
وی تأکید کرد: ایکاش یکصدم و یکهزارم جسارتی که احمدینژاد داشت در خاتمی بود و من به جای اینکه پاسخ دهم آیا خاتمی با شیمون پرز مخفیانه صحبت کرده یا نه میگویم ایکاش شهامت داشت و اینکار را میکرد.
خبرگزاری فارس: «محسن صادقی» پخش کننده فیلم «پایاننامه» با اشاره شایعه تخلف این فیلم در اکران، گفت: تاکنون گزارشی از تخلف به دست ما نرسیده و به نظر میرسد یکسری دوست دارند فروش فیلم را مخدوش نشان دهند.
«محسن صادقی» مسئول پخش فیلم سینمایی «پایاننامه» در گفتوگو با خبرنگار سینمایی فارس در مورد شایعات اخیر و تخلفات صورت گرفته در اکران این فیلم، گفت: این خبر منبع موثقی نداشت که ما آنرا پیگیری کنیم اما احساس میکنم یکسری این وسط دارند حرکتهایی انجام میدهند و تا کنون گزارش تخلفی به ما نرسیده است.
صادقی ادامه داد: کف فروش در سینما استقلال ۷ میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است که ما این کف فروش را رد کردیم اما اینها فروش هفته اول را ملاک قرار دادند در صورتی که روز یکشنبه سینما استقلال نیمه تعطیل بود و ما این کف فروش را رد کردیم.
وی در ادامه به فارس، گفت: این موضوع در حد یک شایعه است و مسئله خاصی نیست. در این زمینه ترجیح میدهیم چون گزارشی نرسیده سکوت کنیم. در این میان یکسری میخواهند فروش این فیلم را مخدوش جلوه دهند که در جواب به این افراد میتوانند به مدیران سینماها سر بزنند و ببینند که دیشب در سینما مرکزی فیلم ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان فروخته است.
«محسن صادقی» در پایان این گفتوگو خاطرنشان کرد: این اخبار کذب از زمان پیش تولید، اکران در برج میلاد و بعد از آن هم ادامه دارد اما زمان همه این مسائل را حل میکند و خبرنگاران عزیز میتوانند با مراجعه به سینماها از آمار واقعی این فیلم مطلع شوند.
بحق نام شما بايد امام باشد
«جرج جرداق»، نويسنده معروف مسيحي و مولف كتاب «الامام علي صوت العداله الانسانيه » در گفت وگويي ضمن بيان برخي ويژگي هاي انديشه اي و شخصيتي امام علي(ع)، خاطره خود از ديدار با رهبر انقلاب در سال 1997 ميلادي را بازگو كرد.
جرج جرداق، متفكر و نويسنده معروف مسيحي، در توصيف شخصيت و انديشه اميرالمومنين(ع) ابراز داشت: من تاكنون شش جلد كتاب در اين باره نوشته ام و با اين حال احساس مي كنم كه به حقيقت آن حضرت دست نيافته و نتوانسته ام هر آنچه را كه مي خواهم در مورد آن حضرت بگويم و جمع كنم، پس اين كه بخواهم آن ها را در اين جا با دو يا سه جمله بيان كنم كاري دشوار است.
اين نويسنده مسيحي همچنين گفت: آن حضرت عبارات و جملاتي دارد كه بر وضع اين مباني توسط ايشان دلالت مي كند. هنگامي كه به عنوان مثال مي فرمايد: «هيچ توانگري برخوردار نمي گردد مگر به واسطه آنچه كه از فقير حاصل كرده است.» اين جمله، معنا و مفهومي جامعه شناختي دارد. ايشان در جاي ديگر مي فرمايد: «هيچ نعمت اضافه و زيادتي را نديدم مگر اين كه در كنار آن حقي ضايع شده باشد.» اين ها برخي از مباني جامعه شناسي امام علي(ع) است.
جرداق درباره خاطره خود با رهبر انقلاب گفت: در سفري كه در سال 1997 به ايران آمدم، با امام خامنه اي ملاقات كرده و گفت وگو كرديم. احساس كردم كه به واقع، انساني بزرگ است، چه، از ويژگي هاي انسان بزرگ تواضع است. ايشان به همان اندازه كه بزرگ بود، متواضع هم بود.
وي افزود: در آن ديدار در مورد امام علي(ع) و انگيزه هايي صحبت كرديم كه موجب شده بود در مورد امام علي(ع) كتاب بنويسم. ايشان كتابم را مطالعه كرده و بسيار پسنديده بود و من نيز به اين خاطر از ايشان تشكر كردم و به ايشان عرض كردم كه بحق، نام شما بايد امام باشد و ما از شاگردان شما هستيم. جرج جرداق در مورد برداشت خود از شخصيت رهبر انقلاب گفت: ايشان يك انسان متفكر، فرهيخته، دانا، بزرگوار، وارسته و متواضع بود، همان گونه كه شايسته يك رهبر است. در مورد ايشان بايد بگويم كه او پيرو امام خميني(ره) است و امام خميني(ره) هم پيرو امام علي(ع) بود. آيت الله خامنه اي مردي بزرگ است و اگر اين گونه نبود، به اين مرتبه نمي رسيد. وي در پايان گفت: من مي دانم كه هركس بخواهد شخصيت ايشان را تعريف كند او را شخصيتي در منتهاي انسانيت و بر قله اخلاق و عدالت معرفي خواهد كرد. ايشان انساني بزرگ مي باشد و ايران به خاطر وجود چنين شخصي باارزش است. من از همين جا آرزو مي كنم كه ايران در اين زمان همان گونه كه شايسته چنين مردي است، همراه با عدالت و اخلاق و همه خوبي ها باشد. به صورت كلي مي توانم بگويم كه امام خميني(ره) و امام خامنه اي بر راه و روش امام علي(ع) حركت كرده اند.
مدرک کارشناسی ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن دوره آموزشي در دانشگاه صنعتي شريف اخذ شده است.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، عصر امروز نوشت: همانطور كه در عكسهاي الصاق شده مشاهده مي كنيد، مدرك كارشناسي ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن يك دوره آموزشي بين دانشگاه صنعتي شريف و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور اخذ شده است!
نكته قابل توجه اينكه وي پس از اخذ اين مدرك كارشناسي ارشد معادل، مدرك دكتري خود را از دانشگاه آزاد اخذ كرده است.
بر پايه اين گزارش، مهدي هاشمي بارها خود را فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي شريف خوانده است كه نكته قابل توجه در اين خصوص اينكه وي در گذشته "رئيس سازمان بهينهسازي مصرف سوخت كشور " بوده و احتمال دارد اين "مدرك معادل " با استفاده از جايگاه وي اخذ شده باشد؛ چه آنكه مشخص نيست كه وي در دورههاي آموزشي فوق الذكر شركت كرده است يا خير كه نيازمند اطلاع رساني مسئولان دانشگاه صنعتي شريف در اين خصوص است.
با آغاز مطالبات مردمي براي محاكمه عوامل اغتشاشات و ناامنيها در كشور پس از انتخابات 22 خرداد 88 كه بالتبع نام مهدي هاشمي را نيز بر سر زبانها ميانداخت، وي به ناگاه از كشور خارج شد.
البته بسياري از مردم و كارشناسان، رفتن مهدي هاشمي به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وي مبني بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نميدانستند و خواستار بازگرداندن وي به ايران براي حضور در دادگاه بودند.
شائبه فرار مهدي هاشمي از كشور و ارتباط وي با اغتشاشات پبش آمده در ايام پس از انتخابات 22 خرداد 88 آنجا بيشتر تقويت شد كه در چهارمين جلسه رسيدگي به پرونده آشوبهاي پس از انتخابات، مسعود باستاني از روزنامهنگاران فعال دوم خردادي با اشاره به محورهايي كه از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني به مديريت سايت "جمهوريت " داده شده بود، گفت: حمله به عملكرد 4 ساله دولت و تضعيف نهادهاي قانوني كشور(سپاه ،بسيج، شوراي نگهبان و...) و القاي تقلب و التهابآفريني در انتخابات جزو محورهايي بود كه دستور كار داشتيم.
همچنين حمزه كرمي مدير سايت جمهوريت نيز در دادگاه اعلام كرد كه مهدي هاشمي در انتخابات پولشويي، سندسازي و از بيتالمال هزينه ميكرد.
اما پيرو اين شائبهها، دفتر هيئتامناي دانشگاه آزاد به دفاع از مهدي هاشمي (رئيس اين دفتر) پرداخت و با صدور اطلاعيهاي سفر وي را يك "مأموريت سازماني " عنوان كرد.
دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد در اين اطلاعيه خود تصريح كرد كه مهدي هاشمي رئيس دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد جهت بازديد و رسيدگي دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد در خارج از كشور، چندين روز قبل از دادگاه مورخ 3 شهريور 88 به خارج از كشور عزيمت كرده و قطعاً بعد از اتمام "مأموريت سازماني " خويش جهت پاسخگويي به مطالب كذب مطرح شده در دادگاه به كشور بازخواهد گشت؛ سفري كه همچنان به پايان نرسيده است...
به گزارش جام نیوز به نقل از رادیو فردا، یک فرد سلطنت طلب در مصاحبه با “انستیتو صلح آمریکا” به رنج همواره فتنه سبز از ضعف رهبری اذعان کرد.
عباس میلانی استاد دانشگاه استنفورد در مصاحبه خود با “انستیتو صلح آمریکا” با اذعان به ضعف رهبری در فتنه سبز نوشت: « جنبش سبز به خاطر نداشتن یک دید راهبردی و موثر تا حد زیادی لطمه خورد، اما مشکل راهبردی آن فقدان یک سلسله مراتب یا شبکه گسترده برای رهبری جنبش بود.»
میلانی افزود: «جنبش سبز و جنبش فراگیر تر دمکراسی خواهی در ایران هیچگاه رهبری منسجمی نداشته و افرادی مثل میر حسین موسوی و یا مهدی کروبی که به چهره های شاخص « جنبش سبز » بدل شدند تلاش می کنند به شکلی خواست های خام و مبهم جنبش دمکراسی خواهی ایران را هدایت کنند.»
آرزوی ناکام فتنه گران از زبان صدای آمریکا!
به گزارش جام نیوز،الهه بقراط، کارشناس شبکه دولتی صدای آمریکا، در مورد دستاوردهای فتنه سبز گفت: «بسیاری از مردم تجربه کردند که رای در جمهوری اسلامی مطلقاً معنایی ندارد».
وی بلافاصله در تناقضی آشکار با سخنان خود مبنی بر تقلب در انتخابات ایران ادامه داد: «مردم وقتی رئیس جمهور مورد علاقه خودشان همچون خاتمی را به قدرت می رساند، عملاً نتوانست کاری پییش ببرد و این نشان داد در واقع رای در جمهوری اسلامی هیچ ارزشی ندارد.»
بقراط افزود: «نکته بسیار مهم این است که حتی در جمهوری اسلامی آرای کسانی که به نامزد مورد علاقه رهبری هم رای دادند، ارزش ندارد کما اینکه دیدیم آقای خامنه ای اجازه نداد آقای احمدی نژاد که ظاهراً منتخب مردم است حتی وزیر کابینه خود را عوض کند و من آرزو داشتم کسانی که آقای احمدی نژاد را با خواست خود انتخاب کردند، این آگاهی را داشتند و می آمدند به خیابان و در اعتراض به این عمل آقای خامنه ای بگویند “رای من کجاست” ولی آنها متاسفانه چنین نکردند.»
البته ناگفته پیداست که عدم اعتراض مردم و حمایت قاطع آنها از مقام معظم رهبری در اتفاقات پیش آمده پیرامون وزارت اطلاعات، ناشی از آگاهی و بصیرت بالای مردم ایران بود چرا که ایرانیان مطمئن هستند که رهبری حافظ رای آنهاست و به خاطر حفاظت از آرای مردم مانع تغییر در وزارت اطلاعات شده اند
محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس شورای اسلامی با بیان این خبر در گفت وگو با خبرنگار جهان گفت: این فرد، جدای از اینکه سوابق نامناسب و پرونده های مختلف در دستگاههای امنیتی و قضائی دارد، یکی از افراد مشهور وابسته به جریان انحرافی است و بر اساس اخباری که به دست ما رسیده است این جریان مساله دار فشارآورده است تا وزیرخارجه حکم معاون جدید را امضا کند.
نماینده مردم طرقبه و چناران با انتقاد صریح از این انتصاب مشکوک افزود: اقدامات اخیری که دولت انجام می دهد تا امور کشور را به دست جریان انحرافی سپرده است، وضعیت غیر طبیعی و هشدار دهنده ای است و به نظر می رسد این جریان همه توان خود را برای ایجاد اخلال در نظام اجرائی کشور به کار بسته است.
وی با اشاره به واکنش رئیس جمهور به اعلام موضع شورای نگهبان در ۲ مساله سرپرستی و ادغام وزارت خانه ها خاطر نشان کرد: بعد از اینکه شورای نگهبان درباره غیرقانونی بودن سرپرستی رئیس جمهور در وزارت نفت نظر خود را صریحا اعلام کرد ، بیش از ۲ هفته طول کشید تا این نظر اجرا و علی آبادی به مجلس معرفی شود.فردی که برای وزارت نیرو هم مورد تائید مجلس نبود و حتما برای وزارت نفت نیز رای اعتماد مجلس را نخواهد گرفت.
دهقان ادامه داد: وقتی که شورای نگهبان اعلام می کند که قبل از تصویب شرح وظایف وزارت خانه ها در مجلس، ادغام ها نباید صورت بگیرد، متاسفانه مشاهده می کنیم که ۳ وزیر به سرعت عزل می شوند.
عضو هیئت رئیسه مجلس در نهایت نتیجه گرفت:همه شواهد حاکی از آن است که این جریان انحرافی همه توان خود را به کار بسته است تا نظام را دچار اخلال کند و انتصاب ملک زاده نیز حاکی از آن است که جریان انحرافی می خواهد رکود حاکم بر وزارت خانه های اقتصادی را به وزارتخانه های کلیدی و سیاسی هم بکشاند.
وی با اشاره به ماجرای برکناری وزیر اطلاعات و انتصاب اخیر، این دو موضوع را در یک راستا دانست و اظهار داشت: بعد از آنکه این جریان نتوانست وزارت اطلاعات را تخریب کند همه توان خود را برای سوء استفاده از وزارت امورخارجه به کار بسته است.
پس از گذشت دو سال از نامه ی سرگشاده ی هاشمی به رهبری در مورد اتفاقات افتاده در جریان مناظره دو کاندیدای انتخابات ریاست دهم ریاست جمهوری بار دیگر سایت هاشمی با قرار دادن این نامه به دنبال موجه نشان دادن این نامه است.
به گزارش خبرنگار «خبرنامه دانشجویان ایران»، سایت هاشمی در حرکتی جدید به بازخوانی نامه ی جنجالی و آتشین هاشمی پرداخته و این بار سعی داشته با جوابیه از سوی خود هاشمی مبنی بر تأیید چنین نامه ای، آن را مثبت جلوه دهد.
این سایت در حالی این نامه را قرار داده که در کنار آن و در ابتدا نامه هاشمی به امام (ره) در سال ۵۸ که اشاره به ارتباط وی با امام و نیز برخی موضوعات در مورد رئیس جمهور آن زمان بنی صدر را به گونه ای به کار برده که سعی در مقاسیه این دو و یکسان نشان دادن شرایط نامه ها دارد.
جالب اینکه هاشمی در توضیح نامه ی خود در انتخابات سال ۸۸ اینگونه آورده که ” فکر میکنم «مضامین نامه ۸۸ روشن است». بنظر اینجانب اظهارنظرها باندی و سیاسی است و تا شرایط همین است، اعتراف نخواهند کرد. ولی نکته مهم این است که خود رهبری بعد از خواندن نامه و پس از انتشار به خود من فرمودند: «درباره مطالب نامه ملاحظهای ندارند» و فقط دو نکته وجود دارد. اول اینکه اگر با من مشورت میکردید، میگفتم باید بعد از انتخابات منتشر شود که من جواب دادم چند ساعت قبل نامه را خدمت شما فرستادم برای مشورت که جوابی نرسید. فرمودند آقای حجازی نامه شما را موقعی به من داد که مشغول خواندن متن آن در کامپیوتر بودم. نکته دوم اینکه آقای احمدینژاد در آن مناظره شخص شما را متهم نکرده است که جواب دادم هدف اصلی من بودم و فضای مناظره به گونهای بود که جامعه همین را فهمیدند و «عکسالعملها که از پیش سازماندهی شده بود، لحظاتی بعد از مناظره شروع به اجرا شد و هنوز هم ادامه دارد که این دلیل روشنی است». به علاوه در مراسم مرقد به ایشان گفتم اگر خودتان جبران کنید، من اعتراض نمیکنم که نکردند.”
بیان این مطالب در حالی است که هاشمی در نامه ی خود آن هم قبل از فرارسیدن روز انتخابات بستر ایجاد آشوب ها و اغتشاشات خیابانی را فراه نموده و آتش نشان هایی را که خود در نامه اش از آن سخن به میان آورده بود را به واقعیت در خیابان ها دیده شد.
شاه کلید نامه هاشمی بخشی بود که وی ناخواسته پرده از برخی مسائل پشت پرده فتنه ماه های آتی آنمی دهد:
“ی شک بخشی از مردم و احزاب و جریانها این وضع را بیش از این بر نمیتابند و آتش فشانهای که از درون سینههای سوزان تغذیه میشوند، در جامعه شکل خواهد گرفت که نمونههای آن را در اجتماعات انتخاباتی در میدانها خیابانها و دانشگاها مشاهده میکنیم.
اگر نظام نخواهد یا نتواند با پدیدههای زشت و گناه آلودی مثل تهمتها؛ دروغها و خلاف گوییهای مطرح شده در آن مناظره برخورد کند و اگر مسئولان اجرای قانون نخواهند و یا نتوانند به تخلفهای صریح خلاف قانون در اعلان افراد به عنوان فاسد که فقط بعد از اثبات تخلف در دادگاه قابل اعلان است، رسیدگی کنند و اگر فردی در موقعیت ریاست جمهوری بدون مراعات شان منصب مقدسش خود را مجاز به ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاق شکن علیرغم سوگند به مراعات شرع و قانون بداند، چگونه میتوانیم خود را از پیروان نظام مقدس اسلامی بدانیم؟ ”
این نامه که گفته می شود با فشار اعضای خانواده هاشمی به وی نگاشته شده است بدون سلام و تحیت خطاب به ولی امر مسلمین بود و به نوعی “دستورالمعل” ایجاد آشوب های خیابانی به حساب می آید.
البته در همین زمان بود که شعارهای خیابانی برخی از افراد سود جو نیز تغییر کرده و با بیان “اگر تقلب بشه ایران قیامت می شه” جهت جدیدی به خود گرفت.
باز خوانی این نامه در حالی است که هاشمی سعی دارد با بیان مطالبی چون جریان انحرافی، رمالی و … به تطهیر نامه خود بپردازد.
سایت هاشمی در سایت خود در حالی از فتنه گران و جریان انحرافی نام می برد که اساسا بعد از هجمه های شدید معارضین به نظام که با تمام تلاش و توان خود به حمله با نظام روی آورده بودند به سکوت کامل روی آورد.
وی که هنوز نسبت به جریان فتنه در انتخابات ۸۸ موضعی نگرفته است در چند روز گذشته نیز با حمله به مسائل اتفاق افتاده در دولت اینگونه بیان داشته که : همه باید تلاش کنیم اعتماد برخی از مردم را که به تردید افتاده اند، برگردانیم، آمار دروغ دادن، ادعای دروغ کردن، پول بیخودی مصرف کردن که مردم می فهمند یک بازی است و بیت المال را به غارت بردن برای خرید چند رأی و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی دهد.
هاشمی در حالی این سخنان را بیان می کند که خود با سخنان دو پهلوی و دور از صراحتش همیشه جای ابهام را باقی می گذاشته است.
هاشمی در شیوه ی جدید سعی دارد با مسائل حاشیه ای به وجود آمده در دولت به فرار از نامه ای که بستر ایجاد فتنه گری بعد از انتخابات بود، و نیز تطهیر خود از بسترهای آشوب ایجاد کرده در انتخابات بپردازد
عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي، با اشاره به تجربه 32ساله جريان هاي انحرافي، معاند و منافق براي نفوذ در ساختار نظام، 16 ويژگي مشترك اين جريان ها را برشمرد.
مجتبي شاكري، عضو شوراي مركزي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي در گفت وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري فارس در خصوص اقدامات جريان انحرافي، اظهار داشت: تجربه 32 ساله انقلاب اسلامي در مقابله با جريان هاي معاند، منافق و منحرف نشان مي دهد كه طيف جريان هاي مقابل گفتمان انقلاب اسلامي براي رخنه در ساختار سياسي نظام اسلامي با شدت و ضعف از شيوه هاي مشتركي بهره مي برند تا بتوانند در دوره مشخصي از زمان براندازي نظام را محقق كنند.
وي در ادامه ويژگي هاي مشترك جريان هاي منافق و انحرافي براي نفوذ و سلطه در ساختار نظام جمهوري اسلامي ايران را به شرح زير بيان داشت:
1- بيرون بردن پديده حق و تكليف خارج از دايره اسلام ناب و نظام ولايت فقيه و تفسير ديگرگونه از امور مهمي چون حجت شرعي، امر به معروف و نهي از منكر و تولي و تبري
2- جلب حمايت دشمن (آمريكا و صهيونيسم) و ارتباط سازماندهي شده با دستگاه هاي اطلاعاتي آنان
3- همگرايي با طيف هاي مختلف و ائتلاف براي مقابله با نظام، قانون اساسي و ولايت فقيه
4- حذف و يا استحاله واژه هاي كليدي گفتمان انقلاب اسلامي، جمهوري اسلامي، استكبارستيزي، مبارزه با صهيونيزم، پيشرفت و عدالت و مردم سالاري ديني.
5- انتقال حوزه ارزيابي گفتمان انقلاب اسلامي به خارج از حوزه نظام و واگذاري آن به داوري هاي بين المللي.
6- تسلط بر پنج رسانه براي انتقال پيام و تكميل جنگ نرم؛ رسانه ملي، ماهواره، فضاي مجازي، خبرگزاري ها، نشريات داخلي و سينما.
7- طراحي رويارويي خشونت آميز لايه هاي اجتماعي با حاكميت با پروژه هايي چون نافرماني مدني و حتي ترور فيزيكي به جاي گفت وگوي مسالمت آميز.
8- تسلط بر چهار وزارتخانه خارجه، كشور، دفاع و اطلاعات.
9- طيف بي اعتنايي با شكستن قانون در حوزه اسناد بالادستي، قوانين مجلس، شوراي نگهبان و مجمع تشخيص مصلحت نظام، مصوبات شوراي عالي انقلاب فرهنگي.
10- ساختارمند كردن قومي حزبي دولتي و بين المللي در امر رانت خواري و مفاسد اقتصادي.
11- اشاعه اباحي گري سكولاريسم فمينيسم و بي بند و باري براي كسب مقبوليت و جلب آرا در انتخابات.
12- برقراري ارتباط خارج از عرف با شخصيت ها و سازمان هاي به اصطلاح خصوصي.
13- انفعال در مقابل تحريم و تهديدات غرب و تلاش در مقبول واقع شدن داوري و ارزيابي سازمان هاي بين المللي.
14- دامن زدن به حاكميت دوگانه براي شكستن جايگاه رهبري و برنامه ريزي براي ايجاد فاصله بين مردم و رهبري.
15- پنهان كردن راهبرد و رفتار سكولار خود (انسان، حقيقت، حكومت، هستي، بايدها و نبايدها) در پس نمادها و نمودهاي ديني و نگاه ابزاري به دين.
پس از پخش تنها بخشي از اظهارات و افشاگري هاي مدحي، اردوگاه متشتت ضدانقلاب چنان دچار آشفتگي شده است كه با گذشت چند روز هنوز از اتخاذ سياستي مشخص ناتوان بوده و اضطراب و نگراني كاملي بر آن سايه انداخته است. اين ناآرامي و ناتواني را از واكنش هاي متفاوت و متعارض فعالان اين اردوگاه مي توان مشاهده نمود.
اپوزيسيون در ابتدا چنان به كما رفته بوده كه تا ساعت ها از هرگونه واكنش نسبت به اظهارات مدحي طفره رفته و با بايكوت خبري مي خواست كه مانع گسترش آن شود؛ اما خبر آنچنان با سرعت پيچيد كه سكوت خبري ضدانقلاب مانع گسترش آن نشد. سپس واكنش هاي ضد و نقيض از جمله تأييد و تكذيب اظهارات مدحي توسط افرادي كه در يكي دو سال گذشته بارها از وي به عنوان يكي از اميدهاي براندازي نظام جمهوري اسلامي ياد مي كردند آغاز شد.
مدتي طول كشيد تا ضدانقلاب به خود آيد و تلاش كند تا سياستي منسجم را براي جلوگيري از شكست تمام عيار در «پروژه الماس فريب» اتخاذ نمايد و اينجا بود كه شبهه افكني در ماهيت پروژه الماس فريب در دستور كار قرار گرفت. اپوزيسيون تلاش كرد تا وانمود سازد نظام نيز خود در مورد مدحي دچار ترديد است و معلوم نيست وي يك مأمور وزارت اطلاعات بوده كه با برنامه ريزي قبلي به اين مأموريت رفته است يا عنصري فراري بوده كه در ميان راه توسط مأموران نيروهاي امنيتي جمهوري اسلامي به خدمت درآمده است.
اما ضدانقلاب فراموش كرده بود كه اين مسئله موضوعي حاشيه اي و ثانوي است و حقيقت امر هر چه باشد توفيري در شكست سنگين اردوگاه ضدانقلاب نخواهد كرد؛ چرا كه اگر مدحي از ابتدا مأمور نفوذي وزارت اطلاعات بوده باشد، نشان از توان بالاي نظام در نفوذ در عمق اردوگاه متزلزل ضدانقلاب دارد و اگر مدحي در ميانه راه جذب و خريده شده باشد، باز هم حكايت از آن دارد كه دستگاه هاي امنيتي كشور توان بازي با مهره هاي كليدي اين اردوگاه و تخليه اطلاعاتي آنها را دارد.
در گامي ديگر تلاش شد تا از اعتبار اعترافات مدحي بكاهند و وي را فردي حاشيه اي كه نتوانسته به شبكه اصلي جريان اپوزيسيون برانداز نفوذ نمايد معرفي كنند؛ اما مخاطبان اين شبكه هاي خبري فراموش نكرده بودند كه چطور نوري زاده از وي به عنوان يار شفيق و كسي كه سال ها به عنوان منبع خبر از درون نظام به وي اطلاعات و اخبار داده، ياد كرده بود، همان شاهد عيني كه سال ها به مخاطبان خود وعده داده بود كه روزي وي را معرفي خواهند نمود!
به عنوان نمونه نويسنده سايت ضدانقلاب «خودنويس» نوشت: «آن چه از سيماي حكومت اسلامي تحت عنوان «الماس فريب» پخش شد هيچ گونه ارزش اطلاعاتي و جاسوسي ندارد» و اين در حالي بود كه در چند سطر بعدي اعتراف دارد كه پخش اين فيلم موجب «ايجاد فضاي بي اعتمادي و نفاق در ميان اپوزيسيون شده كه متأسفانه برخي از هم وطنان ميهن دوست نيز نا خواسته در اين مسير قرار گرفتند!»
سياست ديگر كوچك كردن جايگاه مرتبطان با مدحي است، تا نشان دهند كه مدحي نتوانسته به مركزي مهم در اردوگاه ضدانقلاب نفوذ كند. به عنوان نمونه يكي از اين سايت ها مي نويسد: «نوري زاده يك تحليلگر، ژورناليست، نويسنده، شاعر و چهره پررنگ رسانه اي است نه يك كنشگر سياسي!» و ادامه مي دهد: «آقاي جهانشاهي به عنوان مدير تشكيلاتي به نام «موج سبز»، به قول خودشان از بهار ???? يعني تقريباً يك سال پس از جنبش سبز متولد شده است. چه بسا اگر جنبش سبزي ظهور نمي كرد جهانشاهي نامي نيز مطرح نمي شد. نفوذ در تشكيلاتي سه يا چهار نفره بسيار نوپا و فاقد هر گونه پيشينه سياسي عملي چه شاهكار اطلاعاتي بزرگي محسوب مي شود!»
اما آنچه در وراي اين سخنان متعارض حائز اهميت است و به معضل اصلي اردوگاه فراريان و ضدانقلابيون پناه برده به آغوش بيگانه مبدل گرديده، ديوار بلند بي اعتمادي است كه ميان افراد اين اردوگاه فاصله انداخته است. به واقع ديگر همه اين افراد به يكديگر به چشم يك مأمور دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي مي نگرند كه ممكن است در تلاش باشد تا اخبار و اطلاعاتي را كسب و ارسال نمايد. به عبارتي ضدانقلاب آرامش خود را از دست داده و فضا را چنان ناامن مي بيند كه به دوستان چندين ساله خود نيز به چشم ترديد مي نگرد، چرا كه ممكن است اين رفيق شفيق چندين ساله نيز در سناريويي مشابه سناريوي «الماس فريب» توسط وزارت اطلاعات جمهوري اسلامي خريده شده باشد!
امروز اكبر گنجي، محسن مخملباف، اردشير امير ارجمند، مجتبي واحدي، عليرضا نوري زاده، عطاءالله مهاجراني، محسن كديور، علي افشاري، اميرفرشاد ابراهيمي و ديگر فراريون پيوسته به اردوگاه ضدانقلاب، نام هاي مشكوكي هستند كه معياري براي اعتماد به آنها وجود ندارد و هر يك از آنها بالقوه مي توانند يكي از مأموران دستگاه امنيتي جمهوري اسلامي باشند كه در سناريوي الماس فريبي ديگر در آينده از آنها رونمايي شود؟!
به گزارش جام نیوز عضو حلقه کیان در دولت اصلاحات که اکنون در رادیو فردا قلم فرسایی می کند در مقاله ای مطالب جالبی در مورد ماهیت سکولاریستی فتنه سبز علیرغم ادعای دینمدارانه سران آن ارائه کرد.
مجید محمدی ضمن تائید سکولاریستی بودن ماهیت فتنه سبز علیرغم انکار سران آن و پنهان شدن آنها پشت نقاب خط امام (ره) نوشت: «جنبش سبز یک حرکت ملی و مدنی علیه اسلامگرایی و حکومت متناظر با آن بود. فعالان این جنبش برای زندگی و شادی و آزادی و کرامت و فردیت و دموکراسی به پا خواستند.»
وی که پیش از این بارها از بی اعتقادی کروبی نسبت به ولایت فقیه سخن گفته و از آن ابراز خوشحالی می کرد، با تائید تلویحی عدم مرزبندی سران فتنه با گروههای ضد انقلاب و قرار گرفتن در ائتلاف سلطنت طلبان، منافقین، مارکسیست ها و دیگر گروههای معاند علیه نظام، افزود: «هر آنچه با این عناصر سر دشمنی نداشت جایی در گستره وسیع این حرکت یافت.»
وی با اذعان به استحاله سران فتنه و دوری آنها از خط امام(ره) و تقابل با ولایت فقیه افزود: «فعالان مذهبی جنبش سبز که اکنون بسیاری از آنها به تدریج زبان باز کرده و به نفی حکومت دینی با عبارات متفاوت میپردازند چه تحولی در نگرش به خدا و مذهب و رابطه? دین و دولت را متحمل شدهاند؟»
وی در ادامه در مطلبی متناقض با آنچه خود، فتنه گران را سکولار می دانست، بدون اشاره به اقدامات خشونت بار آنها در ایجاد فضای اغتشاش، آشوب و ارعاب مردم، در ادامه مدعی شد: «سبزها که خواهان براندازی با روشهای مسالمتآمیز بوده و هستند با شعارهای اللهاکبر پشت بامها و کف خیابانها، خدا و دیگر عناصر مذهب را از حکومت جبار ستانده و از آن خود ساختند.»
در حالی که آمریکا بزرگترین ناقض حقوق اقلیت های قومی و بومیان این کشور و اقلیت های دینی بویژه مسلمانان است، محمدی در تکمیل خدمات خود به آمریکا مدعی شد: «خدایی که در نهضت سبز وجود دارد همانند خدا در قانون اساسی امریکا یا روی سکههای این کشور به هیچ دین خاصی تعلق نداشت.»
شکاف در بین جنبش سبز سبب محو این رویداد از خیابانها شد
به گزارش جام نیوز، حسین قاضیان، کارشناس شبکه بی بی سی در سلگرد انتخابات سال ۸۸ طی مصاحبه ای با این شبکه گفت: «یک رویداد معین که در روزهای آغازین پس از انتخابات سال ۸۸ رخ داد و با تصور تقلب در انتخابات خواهان رای خود شد با معنایی که بعدها گروههای سیاسی مختلف بر این رویداد بار کردند و سعی کردند معنای جنبش به آن بدهند متفاوت است و این رویداد تحمل آن بار را ندارد وهمین این امر موجب شکاف بین جنبش سبز گردید.»
وی در ادامه در رابطه با اثرات این شکاف بر جنبش سبز افزود: «این شکاف خود را به این شکل نشان داد که امروز از آن رویداد در خیابان ها اثری نیست.»
قاضیان با اشاره عدم جایگاه مردمی سران فتنه گفت: «آنهایی که روز انتخابات به آقایان موسوی و کروبی رای دادند امروز که این دو در حصر به سر می برند به جای اینکه حضور میلیونی در خیابانها داشته باشند حضور میلیونی در سفرهای تفریحی خود دارند.»
این کارشناس بی بی سی در پایان در رابطه با تاثیر انقلاب های منطقه بر جنبش سبز یادآور شد: «جنبشهایی که در کشورهای منطقه به وقوع پیوسته هیچ تاثیری بر جنبش سبز در ایران نخواهد داشت
ناگفتههای دیدار کمیته ویژه در دیدار با سران فتنه، بیانیهای که هاشمی قولش را داد و هرگز منتشر نشد، گفتگوی خاتمی با موسوی، تشکیل شرکت سهامی ضدانقلاب و … محورهای مهم گفتگوی مشروح عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس شورای اسلامی باخبرگزاری مهر است.
پرویز سروری رئیس کمیته امنیت داخلی کمسیون امنیت ملی وسیاست خارجی مجلس شورای اسلامی و از اعضای کمیته ویژه مجلس بود که به منظور رسیدگی به ادعای مطرح شده از سوی دوکاندیدا مبنی بر تقلب در انتخابات درسال ۸۸ به دیدارکاندیداهای معترض و برخی چهره های تاثیرگذار رفتند.
سروری نماینده مردم تهران در ایام سالگرد نماز جمعه ۲۹ خرداد و خطبه تاریخی رهبر انقلاب به عنوان فصل الخطاب حوادث بعد از انتخابات سال ۸۸ ، ناگفته های خود را از دیدار با کاندیداهی معترض در آن زمان مطرح می کند.
قائم مقام جمعیت رهپویان انقلاب اسلامی، شرایط سیاسی کشور را در ایام انتخابات شرایط بسیار ویژه ای می داند ومعتقد است انقلاب اسلامی بعداز ۳۰ سال رکورد زنی کرد و دنیا را به یک اعجاب وبهت فروبرد.
وی با یادآوری اتفاقاتی که در طول این ۳۰ سال برای کشور پیش آمده عنوان می کند: در فراز فرودهای مختلف، کودتاها، جنگ تحمیلی و تحریم ها وبعداز این همه سختی ها باگذشت ۳۰ سال از عمر انقلاب اسلامی، ۴۰ میلیون از مردم به پای صندوق های رای آمده ومشارکت ۸۵% را رقم می زنند که این نه تنها یک رخداد کم نظیر بلکه بی نظیراست.
سروری معتقد است انتخابات سال ۸۸ تمام ویژگی های یک انتخابات موفق یعنی مشارکت حداکثری ، شفافیت حداکثری و رقابت حداکثری را در خود داشت و می گوید: هریک از کاندیداها ۱۷ ساعت برنامه زنده در رسانه ملی داشتند و با مردم صحبت کردند. در روستاها ، شهرها ، استانها ودر مراکز مختلف در بین مردم حضور پیدا کردند اردوکشی های خیابانی در ایام تبلیغات راه انداختند که این چنین اقدامی در شرایط کنونی در دنیا کم نظیراست.
مشروح گفتگوی خبرگزاری مهر با این عضو کمسیون امنیت ملی مجلس به شرح زیر است:
با توجه با نزدیک شدن به سالگرد نمازجمعه مقام معظم رهبری وخطبه تاریخی ایشان در ۲۹ خردادسال ۸۸ ، اگرخاطرتان باشد در آخرین فرازهای خطبه دوم رهبر انقلاب نجوا و درد دلی با امام زمان داشتند که فضای نماز جمعه را به شدت تحت تاثیر قرار داد. شبیه این اتفاق در سال ۷۸ هم افتاد. تحلیل شما از این اتفاق نادر چیست؟ شما در آن لحظه کجا بودید و چه احساسی داشتید؟
سروری : بنده هم مانند سایر مردم درآن نماز جمعه تاریخی حضور داشتم و به نظرم دلیل صحبت های رهبری به این خاطر بود، کسانی که تا دیروز دستشان در دست ملت بود و پشت سر امام بودند و خودشان را به عنوان یک انقلابی مطرح می کردند امروز در مقابل انقلاب می ایستند و طبیعی است که درد سراسر وجود رهبر انقلاب را فرا بگیرد وآنگونه با امام زمان نجوا کنند.
با برگزاری پرشکوه ترین انتخابات در کشور ودر زمانی که استکبار، جمهوری اسلامی را متهم به نبود مردم سالاری، دموکراسی وحقوق بشر می کند در چنین شرایطی که نظام سلطه در مقابل ایران ضربه فنی شده است، عوامل داخلی دشمن، به راه افتادند و کام شیرین ملت را تلخ کردند وسعی نمودند با اقداماتی کاملا فرمایشی این رقابت پرشور ونتیجه مهم را از بین ببرند.
شاهد بودیم که چگونه نظام سلطه در چهره کسانی که به ظاهر مدعی نظام هستند رخ نمایاند و تحت این عنوان چارچوب های قانونی نظام را زیر پا گذارد؛ افرادی که با استفاده از قانون این کشور کاندید شدند، توسط شورای نگهبان با همین قانون تایید شدند و براساس این قانون ۱۷ ساعت به طور مستقیم با مردم صحبت کردند وقتی نتیجه انتخابات را بر خلاف نظر خودشان دیدند همه راهکارهای قانونی رازیر پا گذاشته و به راهکارهای غیر قانونی روی آوردند که درنتیجه بار دیگر شاهد جان گرفتن نظام سلطه شدیم.
مقام معظم رهبری هم به این خاطر مظلومانه با امام زمان صحبت می کنند. کسانی که تا دیروز در جبهه انقلاب بودند امروز در جبهه مقابل انقلاب می ایستند و رسما نمایندگی نظام سلطه را بر عهده دارند ، و با اینکه می بینند تمام نظام سلطه، سلطنت طلب ها ، بهایی ها و شبکه های ماهواره ای در حقیقت شرکت سهامی ضد انقلاب تشکیل می دهند، آن هم در شکلی که تا به حال سابقه نداشته است که جبهه داخلی و خارجی ضد جمهوری اسلامی بدون هیچ پرده ای در کنار هم و در مقابل این ملت قرار بگیرند. این برای مقام معظم رهبری درد آور است.
شما در صحبت های خود به افرادی که دارای سابقه انقلابی وهمراهی امام هستند اشاره کردید. می خواهم مشخصا به بخشی از این گروه اشاره کنم. اگر خاطرتان باشد سه شنبه بعد از انتخابات، در دیداری رهبری با نمایندگان کاندیداها ایشان تصریح کردند که روز جمعه در نماز جمعه شرکت و با مردم صحبت خواهند کرد. اما شاهد بودیم قبل از اینکه رهبری به عنوان فصل الخطاب قانونی نظرشان را مطرح کنند برخی ازبزرگان که اتفاقا شاید انتظار بیشتری هم از آنها می رفت مثل مجمع روحانیون مبارز درخواست راهپیمایی برای ۳۰ خرداد به وزارت کشور می دهد، این اقدام را به نظر جناب عالی چطور می توان تحلیل کرد؟
این هم از نکات خیلی ظریف آن ایام است. از طرف کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی عده ای وظیفه پیدا کردیم تا باکاندیداها، مراجع عظام و شخصت های اثرگذاردیدار داشته باشیم، دو روز بعد از نماز جمعه جلسه ای را با آقای خاتمی داشتیم ، هیچ موقع فراموش نمی کنم خاتمی در آن جلسه گفت: «من دوروز قبل از نمازجمعه رهبری با آقای موسوی و کروبی تلفنی تماس گرفتم وگفتم، من ۸ سال با این مرد (رهبرانقلاب) بودم وکار کردم ، روحیات ایشان را خوب می شناسم و به شما می گویم که نامه ای با امضاء دو نفراتان بنویسید و در آن نامه بیاورید که در حق ما ظلم شده است ایشان حتما پیگیری میکنند. ولی اگر بخواهید بر این مواضع خود بمانید حتما مقام معظم رهبری مقابل شما می ایستد و آن موقع دیگر درها به روی شما بسته خواهد شد.» البته بنده به صحت حرف های آقای خاتمی کاری ندارم و فقط خبری را نقل می کنم که از خود ایشان شنیده ام. آقای خاتمی می گفت بیش از یک ساعت با آقای موسوی صحبت کردم ولی در آخر ایشان حرف بنده را نپذیرفت وبه تعبیر ایشان لجبازی کرد.
سئوال ما هم از این آقایان این است. بالاخره هر نظامی یک فصل الخطابی دارد، در رقابت جرج بوش ورقیبش دیدیم که با فاصله کمی از هم بوش پیروزانتخابات شد. شکایت شد و اسنادی هم مبنی برپیروزی الگور وجود داشت که سرانجام در دادگاه قانون اساسی آمریکا مشخص شد بوش پیروز انتخابات است و با این رای دیگر موضوع تمام شد. با اینکه طرف مقابل مدارک مستندی برای تقلب در انتخابات داشت اما گفتند چون قانون تعیین کرده قبول می کنیم.
چرا در کشور ما این افراد اولین فصل الخطاب یعنی شورای نگهبان را کنار گذاشته واز آن عبور کردند تا اینکه رسیدند به فصل الخطاب اصلی نظام یعنی رهبر انقلاب؛ ایشان درقبل از نماز جمعه مطالبی را عنوان کردند اما متاسفانه تبعیت نشد. در نماز جمعه رهبری تحلیلی وارد شدند وتمام موضوعات را به بهترین شکل و منصفانه تحلیل کردند و در نهایت یک خروجی ونتیجه ای رابیان نمودند که مشاهده کردیم به هیچ وجه تمکین نشد.
در جلسه ای که این کمیته با آقای ناطق نوری داشت ایشان گفتند: « من ساعت ۸ صبح روز ۲۳ خرداد با آقای موسوی تماس گرفتم و گفتم : آقای موسوی می دانید که من به شما رای دادم. من وزیر کشور شما و همچنین رئیس امنیت کشور بوده ام ، به عنوان یک فرد خبره در مسائل امنیتی کشور به شما می گویم که اظهارات و واکنش های شما از دیشب تا به امروز بوی خون می دهد و اینکه شما می خواهید جریانها وطرفدارانتان را به خیابانها بیاورید فردا هم طرفداران رقیبتان به خیابانها می آیند و با برخورد این دو گروه نیروی انتظامی هم مجبوراست عکس عمل نشان داده و شاید مردم آسیب هایی ببینند. این کار را نکنید چراکه نظام هم نمی تواندمطالبات شما را از کف خیابان بپذیرد چون از فردا هر انتخاباتی این حرکت ها را به دنبال خواهد داشت» آقای ناطق می گفت من مدتها سر این موضوع با آقای موسوی صحبت کردم ودر نهایت ایشان نپذیرفت.
پس می شود گفت تمام راه کارها ، مسیرها ، توجیهات ومنطق ها برای این افراد روشن شد ولی متاسفانه دیدیم که راه کار غیر قانونی و نظام سلطه پسند و راه کاری که بتواند این فرصت عظیم ملت ما را به یک تهدید بزرگ تبدیل کند انتخاب کردند، آن هم کسانی که مدعی دلبستگی به نظام وامام بودند.
شأنیت آقای ناطق در این دیدارها چه بود، مگر قرار نبود دیدارهای این کمیته با چهره های شاخص معترضان به انتخابات باشد؟
برنامه ریزی ما در آن کمیته دیدار با کاندیداها، مراجع عظام و شخصیت های اثرگذار بود، به همین خاطر با آقای ناطق ، هاشمی، ضرغامی، آیت الله مقتدایی و خیلی از شخصیت های دیگر جلسات و نشست هایی داشتیم. قصدمان هم پیگیری موضوع ، تلطیف کردن آن و به دست آوردن سرپل هایی برای حل این مشکلات بود.
آقای ناطق هم در جریان اصولگرا نقش هایی ایفا کرده بود، چند دوره رئیس مجلس بود و در زمان انتخابات با مجموعه آقای موسوی همراه بود، لذا اظهارات این چنین اشخاصی با این تجربه در تکمیل مطالب ما موثر بوده است.
در جلساتی که با آقایان موسوی و کروبی به همراه کمیته ویژه مجلس داشتید چه دلایل و مستنداتی برای تقلب در انتخابات از سوی این افراد مطرح شد؟
در جلسه ای که با آقای موسوی داشتیم تازه اوایل درگیری ها واغتشاشات بود. با ایشان طرح موضوع کردیم و گفتیم بالاخره انتخاباتی برگزار شده و فاصله دو رقیب هم زیاد است از طرفی هم کسانی که در جریان اجرایی انتخابات هستند اعم از چپ و راست اذعان دارند که بافت اجرایی انتخابات اجازه تقلب را آن هم با این فاصله زیاد هرگز نمی دهد. توضیحات زیادی دادیم که بالاخره خدماتی که دولت در عرصه های مختلف انجام داده است اثرگذاری خودش را نشان داده و آقای احمدی نژاد رای بیشتری آورده است. از طرفی دلایلی را که شما مطرح می کنید دلایل قابل قبولی نیست که حالا شما چون داماد فلان استان و یا پسر فلان استان هستید به همین خاطر باید به شما رای دهند منطقی نیست.
در آن جلسه به آقای موسوی گفتیم ما چند نماینده به شما قول می دهیم اگر دلایل شما مستند و قابل اعتماد باشد ما به عنوان مدافعین شما تمام ظریفت خودمان را می گذاریم تا حق اعاده شود چرا که در نظام جمهوری اسلامی اگر رئیس جمهور مبتنی بر رای مردم نبوده و خدای ناکرده مبتنی برتقلب و رای سازی باشد یک فاجعه است واساسا با هیچ یک از مختصات جمهوری اسلامی سازگاری ندارد. مهم این است که شما این دلایل را اثبات کنید. شما که هشت سال نخست وزیر این کشور بودید و چارچوب های این نظام را پذیرفتید و می دانید که نمی شود یک سری مطالبات را غیر قانونی پیگیری کرد.
پایان صحبت های آقای موسوی هم در آن جلسه این بود« اگر تمام مردم ایران قانع شوند که تقلب نشده است من میر حسین موسوی می گویم تقلب شده است » و ما در آنجا متوجه شدیم که ایشان هیچ نرمشی برای بازگشت به عرصه قانونی کشور از خود نشان نمی دهد وکاملا به دنبال این است که با توهمی که در این فراز وفرودهای سیاسی اتفاق افتاده بود احساس می کرد نظام مجبور به امتیاز دادن به اوست و مجبور است که شرایط او را بپذیرد.
این مطلب هم جالب است که بدانید آقای موسوی ۲۰ خرداد یعنی دوروز مانده به برگزاری انتخابات مصاحبه ای می کند با یک روزنامه پر تیراژ غربی ودر آنجا خبرنگار به موسوی می گوید « من از الان به شما می گویم پرزیدنت موسوی شما از الان رئیس جمهور ایران هستید ، سئوال من از شما این است ، روز شنبه ۲۳ خرداد شما برای محدودکردن حوزه اختیارات رهبری چه کار خواهید کرد؟» موسوی در جواب می گوید: « من که نمی توانم کاری بکنم اما این جمعیتی که به طرفداری من به خیابانها آمده اند به طور طبیعی حوزه اختیارات رهبری را محدود می کنند.»
این حرف آقای موسوی یعنی چه ؟ این مردمی که درکف خیابانها به زعم شما شعار در مورد تقلب درانتخابات می دهند چه کاری به حوزه اختیارات رهبری دارند. درضمن حوزه اختیارات رهبری را قانون اساسی تنظیم کرده است. چه اتفاقی قراراست بیافتد که حوزه اختیارات رهبری محدودشود ، یا باید قانون اساسی تغییر کند و یا نظام سقوط کند راه دیگری وجود ندارد. اینکه شما می گویید بعداز انتخاتبات مردم حوزه وظایف رهبری را محدود می کنند نشان از ان دارد که قصد دارید بعد از انتخابات هم مردم را در کف خیابان نگه دارید و با تغییر مطالبات درچارچوب های مدنی به درگیری های خشونت آمیز قصد براندازی نظام را دارید.
با آقای کروبی هم که جلسه داشتیم همین دلایل بی پایه واساس را مطرح می کرد. کروبی می گفت : « من دردوره قبل این قدر رای آوردم ولی این دوره کمتر شده است ویا اگر ستادهای من به من رای می دادند بیشتر از این مقدار می شد.»
یکی دیگر از نمایندگان مجلس که عضو کمیته ویژه بود در جایی نقل می کرد در جلساتی که این کمیته با کروبی داشت بیشتر اطرافیان او صحبت می کردند و دلایل می آوردند و یک دلیل آنها این بود که دولت صندوق های رای دوجداره از روسیه وارد کرده است. آیا حقیقتاَ آقای کروبی و اطرافیانشان چنین ادعایی کردند؟ از این دست استدلال ها را چگونه می توان از افرادی که از مقامات کشورهستند و به نوعی رهبری فکری و سیاسی یک جریان را به عهده دارند قبول کرد؟
بله، همین ادعا را کردند. حضور طوفانی ملت آنقدر بزرگ بود که راهی نمی گذاشت تا بتوانند دلیل قابل قبولی را ارائه کنند. ادعا که نمی تواند مستند باشد. شما که می گویید صندوق دوجداره وارد شده مستندات شما چیست ؟ شاهدی دارید موردی دید؟ گزارشی را شنیدید؟ اینکه بنشینید فکر کنید وبرای خودتان داستان سرایی کنید که نمی شود. این ملت بعداز ۳۰ سال پختگی سیاسی پیدا کرده است. ۳۰ سال است با این نظام انتخابات برگزار کرده است و به همین سادگی نمی تواند هر داستانی را از شما بپذیرد. شما که نمایندگانتان در سر صندوق ها حاضربودند. نمایندگان کاندیداهای دیگر بودند عوامل اجرایی ونظارتی بودند و در تمام این حوزه گسترده کشور کسی نتوانسته موردی در بیاورد. به نظر من دلایل اینها بیشتر یک طنز سیاسی بود.
حتی درخصوص دلایل مطرح شده از طرف این جریان رهبر انقلاب از حوزه اختیاراتشان استفاده کردند و برای همکاری مضاعف اجازه دادند که ۱۰ درصد صندوق ها به صورت رندوم باز شود ومجدد شمرده شود و بازهم با این حال هیچ اتفاقی نیافتاد. همه این ها نشان می دهد که به فرمایش رهبرانقلاب این جریان حداقل ۲۰ سال برای این روز کار کرده بودند ، سازماندهی و جریان سازی کرده بودند؛ تمام ظرفیت های بین المللی را پای کار آورده بودند که این اتفاق بزرگ ملت مارا به کام همه تلخ کنند.
در حوادث سال ۸۸ چه اتفاقی رخ می دهد که برخی خواص و نخبگان سیاسی حتی درجریان اصولگرا در موضع گیری خود مقابل جریان فتنه دچار تردیدشده ، مواضع دوپهلو گرفته و یا سکوت می کنند. مواضع دوپهلوی این اشخاص چه تاثیری در گسترش و دامن زدم به فتنه داشت؟
در دوران فتنه فضا غبار آلودشده وتشخیص حق و باطل از مردم گرفته می شود. درجنگ تحمیلی که تمام دنیا پشت عراق قرار گرفتند ملت ما بدون هیچ شک وتردیدی محکم پشت نظام ایستادند، سختی هارا تحمل کرد خون دادند وجلو رفتند؛ اما در فتنه چه اتفاقی می افتد، کسانی که تا دیروز در جبهه انقلاب بودند حالا می روند در جبهه مقابل واین باعث می شود قدرت تصمیم گیری از برخی سلب شود وشفافیت در موضوع ازبین برود وحتی برخی از بزرگان ترمز کرده نمی توانند حرکت کنند، عده ای عقب گرد کرده وبرخی نیز فرمان را به سمت نیروهای خودی می گیرند.
وقتی بعضی از چهره های ممتاز انقلاب در طرف فتنه قرار می گیرند باعث می شود فضا و جبهه سیاسی بهم بریزد. رهبر انقلاب دائما تاکید می کردند که مواضع دوپهلو نگیرید، جزء ساکتین نباشید و در عرصه حضور فعال داشته باشید. به نظر بنده موضع گیری های دوپهلو به امواج فتنه دامن زد، عمق بخشید و جریان فتنه و نظام سلطه را امیدوار کرد تا بتواند اهدافش را پیش ببرد به همین خاطر فکر میکنم کسانی بیشترین نقش را در دامن زدن به فتنه ایفا کردند که سکوت کرده و یا مواضع دوپهلو گرفتند، زیرا با این کار در حالی که در جبهه ما ایستاده بودند چراغ سبز برای دشمن نشان میدادند. اینها باعث شدند که برخی از نیروهای جبهه انقلاب به تردید بیفتند.
به دیدار باکاندیداهای معترض و برخی چهرهای تاثیر گذار اشاره کردید، از دیدارتان با آقای هاشمی و نقش ایشان درحوادث ۸۸ بگویید؟
نقش آقای هاشمی در طول انقلاب اسلامی نقش برجسته ای بوده واین موضوع برهیچ کس پنهان نیست. در جلسه ای که کمیته ویژه مجلس با ایشان داشت امیدواربودیم که آقای هاشمی با مواضع شفافی که اتخاذ می کنند نقش موثری را در فروکش کردن فتنه ایفا کنند، علت جلسه ما هم همین بود تا از ایشان بخواهیم نقش تاریخی خودشان را در این مقطع حساس ایفا کنند.
مطالب زیادی درآنجا مطرح شد، آقای هاشمی به نکات عاطفی و احساسی که در روابط ایشان و رهبرانقلاب است اشاره کردند و فرمودند ما دو هفته یک بار با مقام معظم رهبری دیدار داریم و اگر به هر دلیلی این دیدار به تاخیر بیافتد من احساس بی تابی می کنم و نکاتی را بیان کردند که عمق علاقه ایشان به رهبر انقلاب رانشان می داد و این در حالی بود که وقتی روز چهارشنبه بعد از خطبه های مقام معظم رهبری خدمت ایشان رفته بودیم ،این سئوال پیش آمد که ایشان با این همه احساسات پر رنگ وعواطف زیادی که نسبت به رهبر انقلاب مطرح می کنند چرا از روز جمعه تا روز چهار شنبه هیچ اقدامی را در رابطه با نماز جمعه رهبری انجام ندادند و اطلاعیه یا بیانیه ای صادرنکردند. در حالی که همه انتظار داشتند هاشمی جزء اولین نفراتی باشد که این کار را انجام دهد.
یکی از شخصیت های بزرگ و مسئول آن زمان همان روز جمعه خدمت آقای هاشمی می رسد و به ایشان می گوید که مقام معظم رهبری امروز بیشترین مطلب را درمورد شما گفتند و توقع هم این است که شما اولین کسی باشید که بیانیه داده وتشکرکنید که آقای هاشمی گفتند: « ما بیانیه را روز شنبه می دهیم.» اتفاقا در روزشنبه نیز آقای هاشمی در جواب کسانی که از علت عدم صدور بیانیه از ایشان پرسیده بودند گفته بود: «چون فائزه را گرفتند بیانیه منتشر نکردم.»
در جلسه ای که خدمت آقای مقتدایی بودیم ایشان هم فرمودند:« ما دوشنبه با آقای هاشمی دیدار داشتیم وبه ایشان گفتیم که دوشنبه شده و هنوز شما بیانیه نداده اید که گفتند بیانیه آماده است در دیداری که با رهبری داریم خدمت ایشان می دهم تا نظرشان را بگویند و بعد منتشر می کنم.»
این بیانیه در روزهای دوشنبه و سه شنبه و حتی چهارشنبه هم منتشر نشد. تا اینکه در روز شنبه بعد در جلسه مجمع تشخیص آقای بروجردی از ایشان درباره بیانیه می پرسند که دوباره جواب می دهند منتشر خواهد شد و تا به امروز هیچ وقت این بیانیه منتشر نشد. این علامت سئوال بزرگ در ذهن تاریخ ماند که چرا آقای هاشمی با ان همه عواطف و احساساتی که به رهبر انقلاب دارند با عدم انتشار بیانیه ای جواب آن همه لطفی که مقام معظم رهبری در خطبه ها در دفاع از ایشان داشتند را ندادند و از همین دست اقدامات آقای هاشمی باعث شد فضای جامعه پر از تردید شود. درصورتیکه می شد در بیانیه ای با حمایت از مواضع رهبری دشمن و اغتشاشگران را از بروز اختلاف و و شکاف در حاکمیت برای القای خواسته های غیرقانونی خود نا امید کنند.
در جلسه ای که با آقای هاشمی داشتیم نکته ای را گفتند که این سئوال را در ذهنم به وجود آورد. مطلب ایشان این بود که « من و رهبری در برخی موضوعات اختلاف نظر داریم که بعضا به نتیجه هم نمی رسیم و در نهایت جمع بندی این می شود که من نظر مقام معظم رهبری را به عنوان ولی فقیه بپذیرم البته با حفظ نظر خودم.»
حالا با این فرمایشات آقای هاشمی، این سئوال برای من پیش می آید که در نماز جمعه، رهبری مطالب را به عنوان فصل الخطاب مطرح کردند؛ با فرض اینکه آقای هاشمی نظر دیگری غیر از نظر رهبری داشتند با این منطقی که خودشان گفتند، پس آقای هاشمی چرا درمورد مواضع صریح مقام معظم رهبری در خصوص فتنه و اغتشاشات آشوبگران و مسائل مختلف نظر ایشان را ملاک عمل قرار ندادند. اگرایشان نظرات هبری را ملاک عمل قرار می داد فتنه و غبار در فضای سیاسی کشور فروکش می کرد و شفافیت در فضای سیاسی بوجود می آمد و اصحاب فتنه و دشمنان انقلاب نا امید شده و اصحاب انقلاب سریع تر می توانستند براین موضوع فائق شوند.
درخصوص پرونده کهریزک ورسیدگی به شکایات خانواده های کشته شدگان کارهای خوبی انجام گرفت وزحماتی را شما و سایر نمایندگان برای این پرونده کشیدید. اما ظاهرا یکی از مقصران اصلی این پرونده علی رغم اینکه گفته می شود پرونده اش کامل است برخوردی با وی صورت نگرفته و به نوعی ازیک مصونیت سیاسی برخورداراست. این پرونده تا کجا پیش رفته و نتیجه آن چه زمانی اعلام می شود؟
پرونده کهریزک به عنوان یک پرونده درخشان در کشور است . در زمانی که نیروی انتظامی در خیابانها با اغتشاشگران درگیر بود رهبرانقلاب دستور اکید رسیدگی به این پرونده را دادند و به طورجدی موضوع مورد پیگیری دبیرخانه شورای امنیت ملی ومجلس قرارگرفت .در همان زمان هم برای تمام مسئولین مربوط به کهریزک پرونده درست شده و به دادگاه فراخوانده شدند.
البته قبول داریم این پرونده هنوز تکمیل نشده است و یک مرحله دیگر مانده برای اینکه این پرونده کامل و به نتیجه برسد .در جلساتی که با ریاست محترم قوه قضائیه داشتیم ایشان به ما قول دادند و به این نکته اشاره کردند که در این مسئله هیچ مسامحه ای انجام نخواهد گرفت وبا قدرت و قاطعیت پیگیری خواهد شد ما هم با توجه به اعتمادی که به دستگاه قضا داریم مطالبات خودمان را همچنان پیگیری می کنیم . البته بعضی مقاومت ها در مسیر پیگیری وبه نتیجه رسیدن این پرونده انجام می شود اما از طرفی هم دستگاه قضا حاضر به کوتاه آمدن در این موضوع نیست .
خبرگزاري فارس: ... بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست.
به گزارش خبرگزاري فارس، مقام معظم رهبري يك هفته پس از انتخابات رياستجمهوري 22 خرداد 88 و بروز فتنه، در نماز جمعه تهران حضور يافته و خطبههايي ايراد كردند كه به اذعان خودي و غيرخودي يكي از تاريخيترين خطبههاي پس از انقلاب بود.
متن كامل بيانات حضرت آيت الله خامنه اي، رهبر معظم انقلاب اسلامي كه 29 خرداد 1388 در خطبه هاي نماز جمعه تهران ايراد فرمودند، به اين شرح است:
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
و الحمدللَّه ربّ العالمين نحمده و نستعينه و نتوكّل عليه و نستغفره و نصلّي و نسلّم علي حبيبه و نجيبه و خيرته في خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته بشير رحمته و نذير نقمته سيّدنا و نبيّنا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما بقيّةاللَّه في العالمين و السّلام علي ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.
قال الحكيم في كتابه: "هو الّذي انزل السّكينة في قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم و للَّه جنود السّماوات و الأرض و كان اللَّه عليما حكيما "(1)
همه برادران و خواهران عزيز را توصيه ميكنم و دعوت ميكنم به رعايت تقواي الهي و توجه به خداي متعال و دل دادن به رحمت و تفضل الهي در همه حال. اگر ما تقواي خدا را پيشه كنيم، اگر در همه حال دل را به خدا متوجه كنيم، حضور خود در مقابل ذات مقدس پروردگار را از ياد نبريم - كه معناي حقيقي تقوا همين است - يقيناً بركات الهي، رحمت الهي، كمك الهي شامل حال ما خواهد شد. در نماز جمعه هر هفته دلهاي نمازگزار و متوجه به خداوند متعال بايد اين حقيقت را، اين معناي شگفتانگيز را با خود مرور كند؛ تقوا را به خود تلقين كند.
اين روزها از يك طرف به ايام ولادت باسعادت صديقه كبرا فاطمه زهرا (سلام اللَّه عليها) متصل و مربوط است، و از يك طرف به ايام مغتنم و ذي قيمت ماه رجب؛ وقت ذكر است، وقت دعاست، وقت توجه است. اين آيهاي كه من تلاوت كردم، به مؤمنان بشارت ميدهد و نزول سكينه الهي را يادآوري ميكند. سكينه يعني آرامش در مقابل تلاطمهاي گوناگون روحي و اجتماعي. اين آيه مربوط به حديبيه است. در ماجراي حركت پيامبر اكرم از مدينه به سمت مكه با چند صد نفر از ياران و اصحاب خود به قصد عمره - در سال ششم از هجرت - حوادثي پيش آمد كه از چند جهت موجب طوفاني شدن دلهاي مؤمنان بود. از يك طرف، دشمنان با نيروي مجهزي آنها را محاصره كرده بودند؛ اينها از مدينه دور بودند - حديبيه نزديك مكه است - نيروهاي دشمن متكي به عقبه مكه بودند، نيرو داشتند، سلاح داشتند، جمعيت زياد داشتند؛ اين يك طرف قضيه بود كه موجب اضطراب ميشد، موجب تشويش براي بسياري از مؤمنين ميشد؛ از طرف ديگر، پيغمبر اكرم بر طبق آن سياست عظيم مكتوم الهي - كه بعد براي همه آشكار شد - در مقابل كفاري كه آمده بودند در مقابل او، در مواردي كوتاه آمد؛ گفتند اسم "رحمان و رحيم " را، "بسم اللَّه "، را از اين نوشته حذف كنيد، پيغمبر قبول كرد؛ و چند مسئله از اين قبيل پيش آمد. اين هم دلهايي را مشوش كرد، مضطرب كرد، به ترديد انداخت.
در يك چنين مواردي كه اين اضطرابهاي گوناگون - چه به لحاظ مسائل شخصي، چه به لحاظ مسائل اجتماعي - براي مؤمنينِ به اسلام پيش ميآيد، اينجا بايد منتظر سكينه الهي بود؛ آنوقت ميفرمايد: "هو الّذي انزل السّكينة في قلوب المؤمنين "؛ خدا دلها را قرص كرد، آرامش به آنها داد، آنها را از تلاطمهاي روحي برحذر و بركنار داشت و مسلمانها از لحاظ رواني، به خاطر اين آرامشي كه خدا به آنها داد، آسوده شدند. آنوقت نتيجه اين سكينه الهي و آرامش روحي اين ميشود كه: "ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم "؛ آنوقت بذر ايمان در دل آنها عميقتر ميرويد، نور ايمان دل آنها را بيشتر روشن ميكند؛ ايمان آنها عميقتر ميشود. اين است كه براي يك مجموعه مسلمان، مجموعه مؤمن مهم است كه به خدا حسن ظن داشته باشد، بداند كه خدا كمككار اوست، بداند كه خدا پشت سر رهپويان راه حق است. وقتي دلها قرص شد، گامها هم محكم ميشود؛ وقتي گامها استوار شد، راه بهآساني طي ميشود، به هدف نزديك ميشود.
هميشه دشمنان اسلام خواستهاند دل مسلمانان را مشوش و مضطرب كنند. در طول تاريخ اسلام موارد زيادي پيش آمده است، قبل از اسلام هم در مورد حركتهاي عظيم جهادي پيامبران قبل از نبي مكرم، مؤمنيني كه توانستند ايمان خودشان را استوار نگه دارند، آرامش روحي پيدا كردند. اين آرامش روحي حركات آنها را در اختيار جهت ايماني قرار داد؛ مشوش نشدند، مضطرب نشدند، راه را گم نكردند؛ چون در حال تشويش و اضطراب، پيدا كردن راه درست دشوار ميشود. انساني كه از آرامش روحي برخوردار است، درست فكر ميكند، درست تصميم ميگيرد، درست حركت ميكند. اينها نشانههاي رحمت الهي است.
امروز جامعه انقلابي ما، مردم مؤمن ما، نياز به اين دارند كه اين آرامش را، اين سكينه را، اين طمأنينه و وقار را در خودشان هرچه بيشتر به وجود بياورند. "الا بذكر اللَّه تطمئن القلوب ".(2) ياد خداست كه دلها را در ماجراهاي طوفاني دنيا و زندگي حفظ ميكند. ياد خدا را مغتنم بشماريد. ايام ماه رجب - همانطور كه گفتيم - نزديك است. دعاهاي ماه رجب يك دريائي از معرفت است. در دعا فقط اين نيست كه انسان دل را به خدا نزديك كند؛ اين هست، فراگيري هم هست. در دعا هم تعليم هست، هم تزكيه هست. دعا هم ذهن را - اين دعاهاي مأثور از ائمه (عليهمالسّلام) - روشن ميكند، حقايقي را، معارفي را به ما ميآموزد كه در زندگي به آنها نياز داريم، و هم دل را متوجه به خدا ميكند. ذكر الهي را خيلي بايد مغتنم بشمريد. همين نماز جمعه شما مصداق ذكر الهي است. "فاسعوا الي ذكر اللَّه ".(3) در اينجا آنچه بر دل شما، بر زبان شما، بر حركات شما بايد غالب باشد، ياد خداست. دل به ياد خدا، زبان متذكر به نام مقدس پروردگار، حركات دست و پا و جسم هم حركاتي در جهت ياد پروردگار و اطاعت اوامر الهي. اين چيزي كه مورد نياز يكايك ماست، همين است.
من به شما عرض بكنم از اول انقلاب تا امروز - كه سي سال ميگذرد - در حوادث گوناگون، حوادثي كه بعضي از آنها ميتوانست يك ملت را، يك نظام را از جا بكند، ميتوانست يك كشور را دچار درياي طوفانياي بكند كه ندانند چه ميكنند و چه بايد بكنند - همين طور كه ميبينيم در بعضي از كشورهاي همسايهمان - براي اين كشور پيش آمد، اما اين كشتي استوار كه متكي به ايمانهاي شما، به اراده شما، به دل نوراني شما به ذكر خدا متكي بود، در اين طوفانهاي گوناگون اندكاضطرابي پيدا نكرد. اين نشانه رحمت الهي است؛ اين نشانه تفضلات خداوند به شما ملت عزيز است.
مشمول تفضلات الهي شدن يك مسئله است، حفظ تفضلات و رحمت الهي يك مسئله ديگر است. مبادا به خودمان مغرور بشويم؛ مبادا وقتي دست كمك پروردگار را كه ميبينيم، بگوئيم: "ما كه مورد توجه پروردگار هستيم " و از وظايفمان غفلت كنيم؛ مبادا ياد خدا از دلها برود. بهخصوص به شما جوانهاي عزيز در سراسر كشور و هر جا كه هستيد عرض ميكنم: جوانها! اين دلهاي پاك را، اين دلهاي نوراني را، اين دلهاي نرم را مغتنم بشمريد؛ آنها را با ياد پروردگار سيراب كنيد؛ آنها را از ذكر خدا لبريز كنيد، كه خداي متعال توجهاتش را و رحمتش را بر اين ملت مستدام خواهد كرد. و شما بدانيد - من امروز عرض ميكنم - آنجوري كه من دارم ميبينم اين ملت را و آنجوري كه مطلعم از تاريخ گذشتگان خودمان در اين كشور و در ديگر كشورها، من مطمئنم و يقين دارم اين ملت به توفيق الهي، به حول و قوه الهي، به تمام اهداف بلند خود دست خواهد يافت.
اين فضاي معنوي جامعه را قدر بدانيد، مبادا هيجانهاي سياسي ما را از خدا غافل كند؛ مبادا بگومگوهاي گوناگوني كه در يك كشور پيش ميآيد - كه در ميان يك ملت آزاد يك امر طبيعي است - ما را غافل كند، ندانيم به كجا ميخواهيم برويم، ندانيم چه جور ميخواهيم برويم. اين انقلاب از اول بر پايه ايمانهاي پاك و صادق استوار شد و ادامه اين راه هم بر همين پايه استوار قرار خواهد داشت.
با وجود اين همه عوامل انحراف، بحمداللَّه ملت ما مؤمنند، خدادوستند، دينشناسند، به معنويت علاقهمندند. امروز جوانها در دنيايي كه ماديگري بر آن حاكم است، غرق در حيرت و آشفتگياند؛ دوري از معنويت آنها را دچار آشگفتي كرده است؛ نميدانند چه بكنند؛ متفكرانشان هم ماندهاند؛ و بعضي از آنها فهميدهاند كه راه اصلاح كارهايشان مراجعه به معنويت است. ولي چه جور ميتوانند معنويت از دسترفته را، معنويتي را كه دو قرن است در كشورهاي غربي دائماً با وسائل گوناگون كوبيده شده است، ميخواهند برگردانند؛ كار آساني نيست. اما ملت ما اينجور نيست. ملت ما در اين مجراي عظيم معنويت حركت كرد، با معنويت توانست يك انقلابِ با اين عظمت را به پيروزي برساند، با معنويت توانست در اين دنياي مادي يك نظام اسلامي را كه متكي به معنويت است، برافرازد، پايههاي آن را محكم كند و آن را در مقابل تهاجمها و طوفانهاي گوناگون حفظ كند. ملت ما يك جنگ هشت ساله تحميلي را با تكيه به همين معنويت توانست با سرافرازي و پيروزي طي كند. امروز هم جوانهاي ما اكثراً جوانهاي مؤمن و معنوي هستند. حتّي آن كساني كه بهظاهر گرايش معنوي در سيماي آنها نيست، انسان در مواقع حساس ميبيند دلهايشان متوجه خداست. بارها من عرض كردهام كه در اين شبهاي قدر، در اين روزهاي اعتكاف، در اين مراسم نماز عيد فطر، چه افرادي، چه اشخاصي كه انسان گمان نميكند، دلهايشان را متوجه خدا ميكنند.
پروردگارا! تو را به قرآن سوگند ميدهيم، تو را به ائمه هدي (عليهمالسّلام) و نبي مكرم سوگند ميدهيم دلهاي ما را از معنويت بيش از پيش انباشته بفرما. پروردگارا! دست ما را از قرآن و از اهل بيت كوتاه مكن. پروردگارا! تقوا و ايمان و سكينه الهي را بر دلهاي اين ملت بزرگ نازل كن. پروردگارا! اين ملت مقتدر و مظلوم را در مقابل دشمنانش به پيروزي برسان. پروردگارا! دلهاي ما را متوجه به خود نگه دار. پروردگارا! آنچه ميگوئيم، آنچه ميكنيم، براي خودت و در راه خودت قرار بده؛ و از ما قبول بفرما. پروردگارا! سلام ما را به پيشگاه وليات و حجتت و عبد صالحت حضرت بقيةاللَّه (ارواحنا فداه) برسان؛ دعاي آن بزرگوار را در حق ما مستجاب بفرما.
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
و العصر. انّ الانسان لفي خسر. الّا الّذين امنوا و عملوا الصّالحات و تواصوا بالحقّ و تواصوا بالصّبر.(4)
خطبه دوم
بسماللَّهالرّحمنالرّحيم
والحمدللَّه ربّ العالمين و الصّلاة و السّلام علي سيّدنا و نبيّنا ابيالقاسم المصطفي محمّد و علي اله الأطيبين الأطهرين المنتجبين الهداة المهديّين المعصومين سيّما علي اميرالمؤمنين و حبيبته فاطمة الزّهراء و الحسن و الحسين سيّدي شباب اهل الجنّة و عليبنالحسين و محمّدبنعلي و جعفربنمحمّد و موسيبنجعفر و عليبنموسي و محمّدبنعلي و عليبنمحمّد و الحسنبنعلي و الخلف القائم المهدي صلواتك عليهم اجمعين و صلّ علي ائمّة المسلمين و حماة المستضعفين و هداة المؤمنين.
اوصيكم عباد اللَّه بتقوي اللَّه.
در اين خطبه هم من همه برادران و خواهران عزيزي را كه در نماز شركت دارند، دعوت ميكنم به تقوا، به پرهيزگاري.
مسئلهاي كه در اين خطبه مطرح ميكنم، مسئله انتخابات است كه فعلاً مسئله روز در كشور ماست. سه مطلب را خطاب به سه دسته عرض خواهم كرد. يك مطلب خطاب به عموم ملت عزيزمان در هر نقطهاي از كشور كه هستند، ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب را خطاب به نخبگان سياسي، نامزدهاي رياست جمهوري، فعالان و دستاندركاران قضاياي انتخابات ميخواهم عرض بكنم. يك مطلب هم خطاب به سران استكبار، بعضي از دولتهاي غربي و سردمداران رسانههايي كه آنها اداره ميكنند، خواهم گفت.
* يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر خطاب به ملت
درباره مطلب اول كه خطاب به شما مردم عزيز است، حرف من عبارت است از يك دنيا تجليل و تعظيم و تشكر. بنده دوست ندارم در سخنرانيها و خطابهها نسبت به مخاطبان خودم با مبالغه حرف بزنم يا تملق آنها را بگويم؛ اما در اين قضيه انتخابات، خطاب به شما مردم عزيز عرض ميكنم كه هر چه با مبالغه صحبت بكنم، زياد نيست؛ حتّي اگر بوي تملق هم بدهد، ايرادي ندارد. كار بزرگي كرديد. انتخابات 22 خرداد يك نمايش عظيمي بود از احساس مسئوليت ملت ما براي سرنوشت كشور؛ نمايش عظيمي بود از روح مشاركتجوي مردم در اداره كشورشان؛ نمايش عظيمي بود از دلبستگي مردم به نظامشان. حقيقتاً مشابه اين حركتي كه در كشور انجام گرفت، من امروز در دنيا و در اين دموكراسيهاي گوناگون - چه دموكراسيهاي ظاهري و دروغين و چه دموكراسيهايي كه واقعاً به آراي مردم مراجعه ميكنند - نظيرش را سراغ ندارم. در جمهوري اسلامي هم جز در همهپرسي سال 58 - فروردين 58 - هيچ نظيري ديگر براي اين انتخاباتي كه در جمعه گذشته شما انجام داديد، وجود ندارد؛ مشاركت حدود 85 درصد؛ چهل ميليون تقريباً جمعيت. انسان دست مبارك وليعصر را پشت سر حوادثي با اين عظمت ميبيند. اين نشانه توجه خداست. لازم ميدانم از اعماق دل نسبت به شما مردم عزيز در سراسر كشور ابراز ادب و تواضع كنم كه واقعاً جا دارد.
* 22 خرداد 88 يك جنبش عمومي و مردمي بود براي تجديد پيمان با امام و شهدا
نسل جوان ما بخصوص نشان داد كه همان شور سياسي، همان شعور سياسي، همان تعهد سياسي را كه ما در نسل اول انقلاب سراغ داشتيم، دارد؛ با اين تفاوت كه در دوران انقلاب، كوره داغ انقلاب دلها را به هيجان ميآورد، بعد هم در دوره جنگ به نحو ديگري؛ اما امروز اينها هم نيست، در عين حال اين تعهد، اين احساس مسئوليت، اين شور و شعور در نسل كنوني ما وجود دارد؛ اينها چيز كمي نيست. البته بين مردم اختلاف سليقه هست، اختلاف رأي هست؛ عدهاي كسي را قبول دارند، حرفي را قبول دارند؛ عده ديگري كس ديگري را قبول دارند، حرف ديگري را قبول دارند؛ اينها هست، طبيعي هم هست، ليكن يك تعهد جمعي را انسان در بين همه اين آحاد، با اختلاف آراءشان، احساس ميكند؛ يك تعهد جمعي براي حفظ كشورشان، براي حفظ نظامشان. همه وارد شدند؛ در شهرها، در روستاها، در شهرهاي بزرگ، در شهرهاي كوچك، اقوام گوناگون، مذاهب مختلف، مردها، زنها، پير، جوان، همه وارد اين ميدان شدند؛ همه در اين حركت عظيم شركت كردند.
اين انتخابات، عزيزان من! براي دشمنان شما يك زلزله سياسي بود؛ براي دوستان شما در اكناف عالم يك جشن واقعي بود؛ يك جشن تاريخي بود. در سي سالگي انقلاب اين جور مردم بيايند نسبت به اين نظام و اين انقلاب و آن امام بزرگوار اظهار وفاداري كنند! اين يك جنبش عمومي و مردمي بود براي تجديد پيمان با امام و با شهدا؛ و براي نظام جمهوري اسلامي يك نَفَس تازه كردن، يك حركت از نو، يك فرصت بزرگ. اين انتخابات، مردمسالاري ديني را به رخ همه مردم عالم كشيد. همهي كساني كه بدخواه نظام جمهوري اسلامي هستند، ديدند مردمسالاري ديني يعني چه. اين يك راه سوم است. در مقابل ديكتاتوريها و نظامهاي مستبد از يك طرف، و دموكراسيهاي دور از معنويت و دين از يك طرف ديگر، اين مردمسالاري ديني است؛ اين است كه دلهاي مردم را مجذوب ميكند و آنها را به وسط صحنه ميكشاند. اين، امتحان خودش را داد. اين يك نكته دربارهي اين انتخابات.
* دشمنان اعتماد ملت را هدف گرفتهاند
نكتهي دوم در باب اين انتخابات اين است كه انتخابات 22 خرداد نشان داد كه مردم، با اعتماد و با اميد و با شادابي ملي در اين كشور زندگي ميكنند. اين جواب خيلي از حرفهائي است كه دشمنان شما در تبليغات مغرضانهي خودشان بر زبان ميآورند. اگر مردم در كشور به آينده اميدوار نباشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر به نظام خودشان اعتماد نداشته باشند، در انتخابات شركت نميكنند؛ اگر احساس آزادي نكنند، به انتخابات روي خوش نشان نميدهند. اعتماد به نظام جمهوري اسلامي در اين انتخابات آشكار شد. و من بعد عرض خواهم كرد كه دشمنان همين اعتماد مردم را هدف گرفتهاند؛ دشمنان ملت ايران ميخواهند همين اعتماد را در هم بشكنند. اين اعتماد بزرگترين سرمايهي جمهوري اسلامي است، ميخواهند اين را از جمهوري اسلامي بگيرند؛ ميخواهند ايجاد شك كنند، ايجاد ترديد كنند دربارهي اين انتخابات و اين اعتمادي را كه مردم كردند، تا اين اعتماد را متزلزل كنند.
دشمنان ملت ايران ميدانند كه وقتي اعتماد وجود نداشت، مشاركت ضعيف خواهد شد؛ وقتي مشاركت و حضور در صحنه ضعيف شد، مشروعيت نظام دچار تزلزل خواهد شد؛ آنها اين را ميخواهند؛ هدف دشمن اين است. ميخواهند اعتماد را بگيرند تا مشاركت را بگيرند، تا مشروعيت را از جمهوري اسلامي بگيرند. اين، ضررش بمراتب از آتش زدن بانك و سوزاندن اتوبوس بيشتر است. اين، آن چيزي است كه با هيچ خسارت ديگري قابل مقايسه نيست. مردم بيايند در يك چنين حركت عظيمي اينجور مشتاقانه حضور پيدا كنند، بعد به مردم گفته بشود كه شما اشتباه كرديد به نظام اعتماد كرديد؛ نظام قابل اعتماد نبود. دشمن اين را ميخواهد.
* دائماً به گوشها ميخواندند كه بناست تقلب شود
اين خط را از پيش از انتخابات هم شروع كردند؛ از دو سه ماه پيش از اين. من اول فروردين در مشهد گفتم هي دارند دائماً به گوشها ميخوانند، تكرار ميكنند كه بناست در انتخابات تقلب بشود. ميخواستند زمينه را آماده كنند. من آنوقت به دوستان خوبمان در داخل كشور تذكر دادم و گفتم اين حرفي را كه دشمن ميخواهد به ذهن مردم رسوخ بدهد، نگوئيد. نظام جمهوري اسلامي مورد اعتماد مردم است. اين اعتماد آسان به دست نيامده، سي سال است كه نظام جمهوري اسلامي با مسئولانش، با عملكردش، با تلاشهاي فراوانش توانسته اين اعتماد را در دل مردم عميق كند. دشمن ميخواهد اين اعتماد را بگيرد، مردم را دچار تزلزل كند. اين هم يك نكته.
* رقابتها كاملاً آزاد، جدي و شفاف بود
نكتهي سوم، مسئلهي رقابتها بود. اين رقابتها كاملاً رقابتهاي آزاد، جدي و شفاف بين نامزدهاي مختلف بود؛ همه ديدند. به قدري اين رقابتها و اين گفتگوها و اين مناظرهها شفاف و صريح بود، كه عدهاي به آن معترض شدند - حالا عرض خواهم كرد - حق هم تا حدودي با آنهاست. التهاباتي هم به وجود آورد كه الان هم هنوز آثارش را داريم مشاهده ميكنيم. من به شما عرض بكنم، فرض ما اين بود و هست كه اين رقابتي كه وجود دارد بين چهار نامزد انتخابات، اين رقابت ميان افراد و جريانهاي متعلق به نظام اسلامي است. ايني كه دشمنان سعي ميكنند در رسانههاي گوناگون - كه غالباً هم اين رسانهها مال اين صهيونيستهاي خبيث و رذل است - اينجور وانمود كنند كه دعوا بين طرفداران نظام و مخالفان نظام است، نخير، اين جوري نبود؛ آنها غلط ميكنند اين حرف را ميزنند؛ اين واقعيت ندارد.
* اين چهار نفر همه جزو عناصر نظام بودند
اين چهار نفري كه وارد عرصهي اين انتخابات جدي شدند، همهشان جزو عناصر نظام و متعلق به نظام بودند و هستند. يكي از اينها رئيس جمهور كشور ماست؛ رئيس جمهور خدوم، پركار، زحمتكش، مورد اعتماد. يكي از آنها نخستوزيرِ هشت سال در دوران رياست جمهوري خود بنده است. يكي از آنها فرماندهي سپاه در سالهاي متمادي و يكي از فرماندهان اصلي دوران دفاع مقدس بوده است. يكي از آنها دو دوره رئيس قوهي مقننهي كشور بوده است؛ رئيس مجلس شوراي اسلامي بوده است. اينها عناصر نظامند؛ اينها همهشان متعلق به نظامند. البته اختلافنظر دارند، اختلاف برنامه دارند، در جهتگيريهاي گوناگون سياسي با هم تفاوتهاي متعددي دارند؛ اما همهشان مال نظامند؛ چهار نفر از عناصر نظامند. اين رقابت درون نظام تعريف شد؛ نه رقابت بين درون نظام و بيرون نظام، كه راديوي صهيونيستي و راديوي آمريكا و راديوي انگليسِ خبيث و ديگران هي ميخواهند اين را دامن بزنند. نخير، رقابتي بود در درون نظام و بين عناصر وابستهي به نظام؛ متعلق به نظام، و همهشان هم با اين سوابق. همهشان را من از نزديك ميشناسم، افكارشان را ميدانم، سلائقشان را ميدانم، خصوصيات رفتاريشان را ميدانم، با همهشان از نزديك من كار كردم.
* بنده همهي ديدگاههاي آقايان را قبول ندارم
البته بنده همهي ديدگاههاي اين آقايان را قبول ندارم؛ بعضي از نظرهايشان و عملكردهايشان از نظر من بدون شك قابل انتقاد است؛ بعضي را براي خدمت به كشور مناسبتر از بعضي ديگر ميدانم؛ اما انتخاب به عهدهي مردم بوده و هست. مردم انتخاب كردند. خواست من، تشخيص من، نه به مردم گفته شد، نه مردم لازم بود آن را مراعات كنند. مردم خودشان طبق معيارهاي خودشان تشخيص دادند، حركت كردند، عمل كردند؛ ميليونها اين طرف، ميليونها آن طرف. بنابراين، مسئله، مسئلهي دروني نظام است. ايني كه بخواهند صورت مسئله را تغيير بدهند، اين صد در صد مغرضانه و خباثت آلود است. دعوا بين نظام و بيرون از نظام نيست، دعوا بين انقلاب و ضد انقلاب نيست؛ اختلاف بين عناصري در درون چهار چوب نظام است.
آن مردمي هم كه به اين چهار نفر رأي دادند، اينها هم با اعتقاد به نظام رأي دادند، تشخيص دادند اين براي كشور بهتر است، به نظام پابندياش بيشتر است، به او رأي دادند. آن كسي را كه صالحتر براي خدمت به نظام ميدانستند، به او رأي دادند؛ مردم هم در چهارچوب نظام عمل كردند.
* مناظرات تلويزيوني ابتكار جالبي بود/ به مبلغان خارجي تودهني زد
اما اين رقابتها و مناظرات، كه ابتكار مهمي بود؛ ابتكار جالبي بود؛ خيلي صريح بود، خيلي شفاف بود، خيلي جدي بود. اين مناظرهها تو دهن آن كساني زد كه از بيرون تبليغ ميكردند كه اين رقابتها نمايشي است، واقعيت ندارد. ديدند نخير، واقعيت دارد؛ جدي در مقابل هم ايستادهاند، با هم بحث ميكنند، با هم استدلال ميكنند. بنابراين مناظرهها و گفتگوها بسيار از اين جهت مثبت بود. البته آثار مثبتي داشت، عيوبي هم داشت، كه حالا هر دو را من عرض خواهم كرد.
آن جهت مثبت، اين بود كه در اين مناظرهها و در اين گفتگوها و در اين گفتارهاي تلويزيوني، همه شفاف و راحت حرف زدند، حرف دلشان را بر زبان آوردند، يك سيلابي از نقد و انتقاد به راه افتاد و همه مجبور شدند پاسخگوئي كنند. به آنها انتقاد شد، آنها در مقام پاسخگوئي برآمدند و از خودشان دفاع كردند. مواضع افراد و مواضع گروهها بدون ابهام، بدون پيچيدهگوئي، عريان، در مقابل چشم مردم قرار گرفت؛ سياستهايشان چيست، برنامههايشان چيست، پابنديهايشان كدام است، تا چه حد است؛ اينها در مقابل چشم مردم قرار گرفت و مردم توانستند قضاوت كنند. مردم احساس كردند كه در نظام اسلامي بيگانه به حساب نميآيند، نظام كشور اندروني و بيروني ندارد. همه چيز در مقابل مردم آشكار، همهي نظرات در مقابل مردم بيان شد و معلوم شد رأي مردم ناشي از همين دقتها و تأملات خواهد بود. رأي مردم زينتي نيست. حق انتخاب حقيقتاً متعلق به مردم است، مردم ميخواهند آگاهانه، هشيارانه انتخاب كنند. اين مناظرهها اين را نشان داد. يقيناً يكي از علل افزايش ده ميليوني آراء نسبت به آخرين حد نصابِ دورههاي قبل همين بود كه ذهن مردم، فكر مردم مشاركت داده شد، به عرصه آمد و آنها تشخيص دادند، وارد ميدان شدند. اين مناظرهها به سطح خيابانها هم كشيده شد، داخل خانهها هم رفت، كه اينها قدرت انتخاب مردم را بالا ميبرد. اينجور مباحثات و گفتگوها ذهنها را پرورش ميدهد، قدرت انتخاب را بالا ميبرد. اين از نظر جمهوري اسلامي چيز مطلوبي است.
* آقايان در خلال صحبت احساساتي شدند
البته همين جا من عرض بكنم كه اين گفتگوها نبايد به جائي برسد كه تبديل بشود به كدورت و كينه. اگر اين شد، آنوقت اثر عكس خواهد داشت. اگر به همان شكلي كه آن روز بود و در همان حد باقي بود، اين خوب بود؛ اما اگر بنا باشد همين طور كش پيدا كند، ادامه پيدا كند، هي بگومگو بشود، اين تدريجاً تبديل خواهد شد به كينه. البته خيلي خوب است كه اينجور مناظرههائي در سطوح مديريتي ادامه پيدا كند - البته با حذف آن عيوبي كه بعد به آن اشاره خواهم كرد - و افراد، مسئولين، خودشان را در معرض نقد و انتقاد قرار بدهند و پاسخگو باشند و پاسخ بدهند و تبيين كنند. خيلي از اوقات اگر چنانچه يك انتقادي به كسي بشود، اين فرصتي است براي او كه بتواند ذهنها را روشن كند، تبيين كنند، حقيقت را بيان كنند؛ خيلي چيز خوبي است؛ البته با حذف آن عيوبي كه عرض خواهم كرد. اگر اين جور مناظرهها در طول سال و در طول چهار سال ادامه داشته باشد، ديگر وقتي در هنگام انتخابات پيش آمد، حالت انفجاري پيدا نميكند؛ همهي حرفها در طول زمان گفته خواهد شد، شنيده خواهد شد؛ نقدها، پاسخها، جوابها. اينها محسنات اين مناظرات بود كه خيلي خوب بود؛ اما عيوبي هم داشت كه اين عيوب را بايد برطرف كرد. در مواردي انسان ميديد كه در اين مناظرهها جنبهي منطقي مناظره ضعيف ميشد؛ جنبهي احساساتي و عصبي پيدا ميكرد؛ جنبهي تخريبي غلبه پيدا ميكرد؛ سياهنمائي وضع موجود به شكل افراطي در اين مناظرهها ديده شد؛ سياهنمائي دورههاي گذشته هم در اين مناظرهها مشاهده شد؛ هر دو بد بود. اتهاماتي مطرح شد كه در جائي اثبات نشده است؛ به شايعات تكيه شد، بيانصافيهائي احياناً ديده شد؛ هم بيانصافي نسبت به اين دولت با اين همه حجم خدمت، و هم بيانصافي نسبت به دولتهاي گذشته و دوران سي ساله. آقايان در خلال صحبت احساساتي شدند و لابلاي حرفهاي خوب، حرفهائي هم كه خوب نبود، گفته شد.
* از آزادي بيان در مناظرات تلويزيوني كانديداها لذت بردم اما ...
بنده هم مثل بقيهي آحاد ملت نشستم پاي تلويزيون و اين مناظرهها را تماشا كردم و از آزادي بيان لذت بردم؛ از اينكه نظام جمهوري اسلامي توانسته است به كمك مردم بيايد تا بتوانند قدرت انتخاب خود را بالا ببرند، لذت بردم؛ اما اين بخش معيوب قضيه، بنده را ناخرسند كرد؛ متأثر شدم. براي طرفداران نامزدها هم آن بخشهاي معيوب، آن تعريضها، آن تصريحها، التهابآور و نگرانكننده بود، كه البته از هر دو طرف هم بود.
بنده اينجا در منبر نماز جمعه، در خطبهاي كه در حكم نماز است، حقايق را بايد بيان بكنم. هر دو طرف در اين عيب متأسفانه مشترك بودند. از يك طرف صريحترين اهانتها به رئيس جمهورِ قانوني كشور شد. حتي از دو سه ماه قبل از مناظرات هم اين سخنرانيها را براي من ميآوردند و من ميديدم يا گاهي ميشنيدم؛ تهمتهائي زدند، حرفهائي گفتند؛ به كي؟ به كسي كه رئيس جمهور قانوني كشور است، متكي به آراء مردم است. نسبتهاي خلاف دادند، رئيس جمهور مملكت را كه مورد اعتماد مردم است، به دروغگوئي متهم كردند! اينها خوب است؟ كارنامههاي جعلي براي دولت درست كردند، اينجا آنجا پخش كردند، كه ما كه در جريان امور هستيم، ميبينيم ميدانيم كه اينها خلاف واقع است؛ فحاشي كردند؛ رئيس جمهور را خرافاتي، رمال، از اين نسبتهاي خجالتآور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زير پا گذاشتند.
* كارنامه درخشان سي ساله انقلاب كمرنگ جلوه داده شد/ نظر رهبر انقلاب درباره آيتالله هاشمي و ناطق نوري
اين از آن طرف. از اين طرف هم همين جور؛ از اين طرف هم شبيه همين كارها به نحو ديگري انجام گرفت. كارنامهي درخشان سي سالهي انقلاب كمرنگ جلوه داده شد؛ اسم بعضي از اشخاص برده شد كه اينها شخصيتهاي اين نظامند؛ اينهاكساني هستند كه عمرشان را در راه اين نظام صرف كردند. بنده در نماز جمعه هيچوقت رسمم نبوده است از افراد اسم بياورم؛ اما اينجا چون اسم آورده شده است، مجبورم اسم بياورم. به طور خاص از آقاي هاشمي رفسنجاني، از آقاي ناطق نوري من لازم است اسم بياورم و بايد بگويم. البته اين آقايان را كسي متهم به فساد مالي نكرده؛ حالا در مورد بستگان و كسان، هر كس هر ادعائي دارد، بايستي در مجاري قانوني خودش اثبات بشود و قبل از اثبات نميشود اينها را رسانهاي كرد. اگر چيزي اثبات بشود، فرقي بين آحاد جامعه نيست؛ اما اثبات نشده، نميشود اينها را مطرح كرد و قاطعاً ادعا كرد. وقتي اينجور حرفها مطرح ميشود، تلقيهاي نادرست در جامعه به وجود ميآيد، جوانها چيز ديگري خيال ميكنند، چيز ديگري ميفهمند.
آقاي هاشمي را همه ميشناسند. من شناختم از ايشان مربوط به بعد از انقلاب و مسئوليتهاي بعد از انقلاب نيست؛ من از سال 1336 - يعني 52 سال قبل - ايشان را از نزديك ميشناسم. آقاي هاشمي از اصليترين افراد نهضت در دوران مبارزات بود؛ از مبارزين جدي و پيگيرِ قبل از انقلاب بود؛ بعد از پيروزي انقلاب از مؤثرترين شخصيتهاي جمهوري اسلامي در كنار امام بود؛ بعد از رحلت امام هم در كنار رهبري تا امروز. اين مرد بارها تا مرز شهادت پيش رفته. قبل از انقلاب اموال خودش را صرف انقلاب ميكرد و به مبارزين ميداد. اينها را جوانها خوب است بدانند. بعد از انقلاب ايشان مسئوليتهاي زيادي داشت: هشت سال رئيس جمهور بود؛ قبلش رئيس مجلس بود؛ بعد مسئوليتهاي ديگري داشت. در طول اين مدت هيچ موردي را سراغ نداريم كه ايشان براي خودش از انقلاب يك اندوختهاي درست كرده باشد. اينها يك حقايقي است؛ اينها را بايد دانست. در حساسترين مقاطع ايشان در خدمت انقلاب و نظام بوده.
* در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلافنظر داريم كه طبيعي هم هست
من البته در موارد متعددي با آقاي هاشمي اختلافنظر داريم، كه طبيعي هم هست؛ ولي مردم نبايد دچار توهم بشوند، چيز ديگري فكر كنند. البته بين ايشان و بين آقاي رئيس جمهور از همان انتخاب سال 84 تا امروز اختلافنظر بود، الان هم هست؛ هم در زمينهي مسائل خارجي اختلافنظر دارند، هم در زمينهي نحوهي اجراي عدالت اجتماعي اختلافنظر دارند، هم در برخي مسائل فرهنگي اختلافنظر دارند؛ و نظر آقاي رئيس جمهور به نظر بنده نزديكتر است.
* ناطقنوري از شخصيتهاي خدوم نظام است
در مورد آقاي ناطق نوري هم همين جور. آقاي ناطق نوري هم از شخصيتهاي خدوم انقلاب است؛ ايشان هم خدمات زيادي كرده و در دلبستگي ايشان به اين نظام و انقلاب هيچ شكي نيست.
* به رئيسجمهور تذكر دادم
مناظرههاي زندهي تلويزيوني خوب است؛ اما اين آسيبها بايد برطرف بشود. من همان وقت - بعد از مناظره - به آقاي رئيس جمهور هم تذكر دادم؛ چون ميدانستم ايشان ترتيب اثر ميدهند.
* با فساد مالي بايد قاطعانه برخورد شود
در مورد مبارزهي با فساد مالي، موضع نظام يك موضع روشني است. در زمينهي مسائل مربوط به عدالت اجتماعي، موضع نظام يك موضع روشني است. با فساد بايد در هر نقطهاي كه هست، مبارزه كرد. من ميخواهم اين را عرض بكنم: ما مدعي نيستيم در نظام ما فساد مالي و اقتصادي وجود ندارد؛ چرا، اگر وجود نداشت كه بنده آن نامهي هشت مادهاي را چند سال قبل خطاب به رؤساي محترم سه قوه نمينوشتم و اينقدر روي آن تأكيد نميكردم. چرا، هست؛ اما ميخواهم اين را بگويم: نظام جمهوري اسلامي، همين امروز يكي از سالمترين نظامهاي سياسي و اجتماعي در دنياست. اينكه ما بيائيم به استناد گزارش فلان مرجع صهيونيستي، نظام را و كشور را متهم كنيم به فساد، اين مطلقاً درست نيست. اين هم كه ما اشخاص را، مسئولين را بيجهت در زمينهي فساد زير سؤال ببريم، اين هم درست نيست. فساد مالي يكي از مسائل مهم در نظام اسلامي است و بايد با او جداً مبارزه كرد؛ هم در قوهي مجريه، هم در قوهي قضائيه، هم در قوهي مقننه. همه موظفند با اين مسئله مبارزه كنند. اگر مبارزه نشود، مهار نشود، توسعه پيدا خواهد كرد؛ كما اينكه بسياري از كشورهاي دنيا - همين كشورهاي غربي كه اينقدر دم از مبارزهي با فساد مالي و پولشوئي و امثال اينها ميزنند - تا خرخره غرق در فسادند. قضاياي دولت انگليس و مجلس پارلمان انگليس را اين روزها شنيديد و همهي دنيا دانستند. اين يك گوشههائي از قضاياست؛ خيلي بيش از اينهاست.
* عزيزان من! 22 خرداد يك حماسه بود
اين بخش مربوط به خطاب مردم را من جمعبندي كنم. عزيزان من! ملت ايران! 22 خرداد يك حماسه بود. اين حماسه، تاريخي شد، جهاني شد. اگرچه بعضي از دشمنان ما در اطراف دنيا خواستند اين پيروزي مطلق نظام را، اين پيروزي حتمي را، به يك پيروزي مشكوك و قابل ترديد تبديل كنند. حتّي بعضي خواستند اين را به يك شكست ملي تبديل كنند! خواستند كام شما را تلخ كنند و نگذارند بالاترين نصاب مشاركت جهاني را دنيا به نام شما ثبت كند. خواستند اين كارها را بكنند؛ اما به نام شما ثبت شد. نميشود آن را دستكاري كرد.
* رأيدهندگان به هر 4 نامزد مأجورند
رقابتها تمام شد. همهي كساني كه به اين چهار نامزد رأي دادند، مأجورند؛ انشاءاللَّه اجر الهي دارند. همهشان در درون جبههي انقلابند، متعلق به نظامند؛ اگر با قصد قربت رأي داده باشند، عبادت هم كردهاند. خط انقلاب، چهل ميليون رأي دارد؛ نه بيست و چهار و نيم ميليون كه رأي به رئيس جمهور منتخب است. چهل ميليون به خط انقلاب رأي دادند.
* هر كسي شبهه دارد از مجاري قانوني پيگيري كند
مردم اطمينان دارند؛ اما برخي از طرفداران نامزدها هم اطمينان داشته باشند كه جمهوري اسلامي اهل خيانت در آراء مردم نيست. ساز و كارهاي قانوني انتخابات در كشور ما اجازهي تقلب نميدهد. اين را هر كسي كه دستاندركار مسائل انتخابات هست و از مسائل انتخابات آگاه است، تصديق ميكند؛ آن هم در حد يازده ميليون تفاوت! يك وقت اختلافِ بين دو رأي، صد هزار است، پانصد هزار است، يك ميليون است، حالا ممكن است آدم بگويد يك جوري تقلب كردند، جابه جا كردند؛ اما يازده ميليون را چه جور ميشود تقلب كرد! در عين حال بنده اين را گفتم، شوراي محترم نگهبان هم همين را قبول دارند كه اگر كساني شبهه دارند و مستنداتي ارائه ميدهند، بايد حتماً رسيدگي بشود؛ البته از مجاري قانوني؛ رسيدگي فقط از مجاري قانوني. بنده زير بار بدعتهاي غيرقانوني نخواهم رفت. امروز اگر چهارچوبهاي قانوني شكسته شد، در آينده هيچ انتخاباتي ديگر مصونيت نخواهد داشت. بالاخره در هر انتخاباتي بعضي برندهاند، بعضي برنده نيستند؛ هيچ انتخاباتي ديگر مورد اعتماد قرار نخواهد گرفت و مصونيت پيدا نخواهد كرد. بنابراين همه چيز دنبال بشود، انجام بگيرد، كارهاي درست، بر طبق قانون. اگر واقعاً شبههاي هست، از راههاي قانوني پيگيري بشود. قانون در اين زمينه كامل است و هيچ اشكالي در قانون نيست. همانطور كه حق دادند كه نامزدها نظارت كنند، حق دادند كه شكايت كنند، حق دادند كه بررسي بشود. بنده از شوراي محترم نگهبان خواستم كه اگر مواردي خواستند صندوقها را بازشماري بكنند، با حضور نمايندگان خود نامزدها اين كار را بكنند. خودشان باشند، آنجا بشمرند، ثبت كنند، امضاء كنند. بنابراين، هيچ مشكلي در اين جهت وجود ندارد. اين راجع به انتخابات و خطاب به شما مردم عزيز.
* امروز يك لحظه حساس تاريخي براي كشور است/ هوشيار باشيم
اما خطاب دوم من، خطاب به سياسيون و نامزدها و گردانندگان احزاب و جريانات است. من ميخواهم عرض كنم به اين حضرات، كه امروز يك لحظهي حساس تاريخي براي كشور است؛ نگاه كنيد به وضع دنيا، نگاه كنيد به وضع خاورميانه، نگاه كنيد به وضع اقتصادي عالم، نگاه كنيد به مسائل كشورهاي همسايهي ما مثل عراق، مثل افغانستان، مثل پاكستان. ما در نقطهي حساسي از تاريخ قرار گرفتهايم. همهي ما وظيفه داريم كه در اين مرحلهي تاريخي هوشيار باشيم، دقيق باشيم، مواظب باشيم اشتباه نكنيم.
* هشدار به برخي سياسيون/ چه بخواهند و چه نخواهند مسئول خونها آنهايند
در اين قضيهي انتخابات، مردم حقاً و انصافاً به وظيفهي خودشان عمل كردند. وظيفهشان اين بود كه بيايند پاي صندوقهاي رأي، كه به بهترين وجهي اين وظيفه اداء شد؛ اما ما و شما وظائف سنگينتري داريم. آن كساني كه به يك نحوي يك نوع مرجعيتي در افكار مردم دارند؛ از اين سياسيون و رؤساي احزاب و كارگردانان جريانات سياسي، و يك عدهاي از اينها حرفشنوي دارند، اينها خيلي بايد مراقب رفتار خودشان باشند؛ خيلي بايد مراقب گفتار خودشان باشند. اگر آنها كمي افراطيگري كنند، دامنهي اين افراطيگري در بدنهي مردم به جاهاي بسيار حساس و خطرناكي خواهد رسيد كه گاهي خود آنها ديگر نميتوانند آن را جمع كنند، كه ما نمونههايش را ديدهايم. افراط وقتي در جامعه به وجود آمد، هر حركت افراطي به افراطيگري ديگران دامن ميزند. اگر نخبگان سياسي بخواهند قانون را زير پا بگذارند، يا براي اصلاح ابرو، چشم را كور كنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهايند. من به همهي اين آقايان، اين دوستان قديمي، اين برادران توصيه ميكنم بر خودتان مسلط باشيد؛ سعهي صدر داشته باشيد؛ دستهاي دشمن را ببينيد؛ گرگهاي گرسنهي كمينكرده را كه امروز ديگر نقاب ديپلماسي را يواش يواش دارند از چهرههايشان برميدارند و چهرهي حقيقي خودشان را نشان ميدهند، ببينيد؛ از اينها غفلت نكنيد.
امروز - حالا عرض خواهم كرد - ديپلماتهاي برجستهي چند كشور غربي كه تا حالا با تعارفات ديپلماتيك با ما حرف ميزدند، نقاب از چهره برداشتند؛ چهرهي واقعي خودشان را دارند نشان ميدهند؛ "قد بدت البغضاء من افواههم و ما تخفي صدورهم اكبر ".(5) دشمنيهاي خودشان با نظام اسلامي را دارند نشان ميدهند؛ از همه هم خبيثتر دولت انگليس. من به اين برادران عرض ميكنم، به مسئوليت پيش خداي متعال فكر كنيد: پيش خدا مسئوليد، از شما سؤال خواهد شد. آخرين وصاياي امام را به ياد بياوريد؛ قانون، فصلالخطاب است؛ قانون را فصلالخطاب بدانيد. انتخابات اصلاً براي چيست؟ انتخابات براي اين است كه همهي اختلافها سر صندوق رأي حل و فصل بشود. بايد در صندوقهاي رأي معلوم بشود كه مردم چي ميخواهند، چي نميخواهند؛ نه در كف خيابانها. اگر قرار باشد بعد از هر انتخاباتي آنهائي كه رأي نياوردند، اردوكشي خياباني بكنند، طرفدارانشان را بكشند به خيابان؛ بعد آنهائي كه رأي آوردهاند هم، در جواب آنها، اردوكشي كنند، بكشند به خيابان، پس چرا انتخابات انجام گرفت؟ تقصير مردم چيست؟ اين مردمي كه خيابان، محل كسب و كار آنهاست، محل رفت و آمد آنهاست، محل زندگي آنهاست، اينها چه گناهي كردند؟ كه ما ميخواهيم طرفدارهاي خودمان را به رخ آنها بكشيم؛ آن طرف يك جور، اين طرف يك جور. براي نفوذي تروريست - آن كسي كه ميخواهد ضربهي تروريستي بزند - مسئلهي او مسئلهي سياسي نيست؛ براي او چه چيزي بهتر از پنهان شدن در ميان اين مردم؛ مردمي كه ميخواهند راهپيمائي كنند يا تجمع كنند. اگر اين تجمعات پوششي براي او درست كند، آنوقت مسئوليتش با كيست؟ الان همين چند نفري كه در اين قضايا كشته شدند؛ از مردم عادي، از بسيج، جواب اينها را كي بناست بدهد؟ واكنشهائي كه به اينها نشان داده خواهد شد - تو خيابان از شلوغي استفاده كنند، بسيج را ترور كنند، عضو نيروي انتظامي را ترور كنند - كه بالاخره واكنشي به وجود خواهد آورد، واكنش احساسي خواهد بود. محاسبهي اين واكنشها با كيست؟ انسان دلش خون ميشود از بعضي از اين قضايا؛ بروند توي كوي دانشگاه، جوانها را، دانشجوها را - آن هم دانشجوهاي مؤمن و حزباللهي را، نه آن شلوغكنها را - مورد تهاجم قرار بدهند، آنوقت شعار رهبري هم بدهند! دل انسان خون ميشود از اين حوادث. زورآزمائي خياباني بعد از انتخابات كار درستي نيست، بلكه به چالش كشيدن اصل انتخابات و اصل مردمسالاري است.
من از همه ميخواهم به اين روش خاتمه بدهند. اين روش، روش درستي نيست. اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئوليت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهدهي آنهاست.
* فكر نكنيد با حركات خياباني اهرم فشاري عليه نظام درست مي كنيد
اين تصور هم غلط است كه بعضي خيال كنند با حركات خياباني، يك اهرم فشاري عليه نظام درست ميكنند و مسئولين نظام را مجبور ميكنند، وادار ميكنند تا به عنوان مصلحت، زير بار تحميلات آنها بروند. نه، اين هم غلط است. اولاً تن دادن به مطالبات غير قانوني، زير فشار، خود اين، شروع ديكتاتوري است. اين اشتباه محاسبه است؛ اين محاسبهي غلطي است. عواقبي هم اگر پيدا كند، عواقبش مستقيماً متوجه فرماندهان پشت صحنه خواهد شد. اگر لازم باشد، مردم آنها را هم در نوبت خود و وقت خود خواهند شناخت.
* اگر راه ديگري انتخاب كنند، صريحتر صحبت خواهم كرد
من از همهي اين دوستان، اين برادران، ميخواهم بنا را بر برادري بگذاريد، بنا را بر تفاهم بگذاريد، قانون را رعايت كنيد. راه قانون باز است. راه محبت و صفا باز است، از اين راه برويد. و اميدوارم خداي متعال توفيق بدهد كه همه از اين راه بروند. خب، همه پيشرفت كشور را ميخواهند. جشن پيروزي چهل ميليوني را اين برادران گرامي بدارند و نگذارند دشمن اين جشن را خراب كند؛ همچناني كه دشمن ميخواهد خراب كند. البته اگر كساني بخواهند راه ديگري را انتخاب بكنند، آنوقت بنده دوباره خواهم آمد و با مردم صريحتر از اين صحبت خواهم كرد.
* دشمنان شوكه شدند
و اما خطاب سوم، خطاب به سران استكبار و سران رسانههاي استكباري است. بنده در اين دو سه هفته، رفتار و گفتار دولتمردان آمريكا و دولتمردان چند كشور اروپائي را دنبال كردم؛ در اين هفتههاي نزديك به انتخابات و آن روز انتخابات و شب بعد از انتخابات، بعد هم اين دو سه روزِ بعد از انتخابات. يك وضع متغير و متفاوتي داشت. اول، قبل از شروع انتخابات جهتگيري رسانههايشان، دولتمردانشان، اين بود كه در اصلِ انتخابات ايجاد ترديد كنند، شايد شركت مردم كم بشود. البته همين نتائجي كه از اين انتخابات حاصل شد، همين نتائج را آنها هم - هم اروپائيها، هم آمريكائيها - حدس ميزدند؛ اما اين حركت عظيم مردم را انتظار نداشتند؛ اين كارِ 85 درصدي؛ چهل ميليوني را باور نميكردند. بعد از آنكه اين حضور عظيم ديده شد، اينها شوكه شدند؛ فهميدند چه اتفاق بزرگي در ايران افتاد؛ فهميدند كه بايد خودشان را با اين شرائط جديد وفق بدهند؛ هم در امور بين الملل، هم در امور خاورميانه و جهان اسلام، هم در مسئلهي هستهاي. در مسائل ايران شوكه شدند؛ فهميدند كه سرفصل جديدي در مسائل مربوط به جمهوري اسلامي پيدا شد، كه مجبورند اين را بپذيرند. اين مال هنگامي بود كه اين حركت عظيم مردم ديده شد و از اينجا مرتب به وسيلهي ايادي خودشان مخابره شد و همهشان اظهار تعجب كردند؛ از همان صبح جمعه اين اظهارات شروع شد، آنجا هم برخي از بازخوردهاي اين اظهارات ديده شد.
* اظهارات بعضي نامزدها دشمن را اميدوار كرد / نقابها كنار رفت
وقتي اعتراض بعضي از نامزدها را ديدند، ناگهان احساس كردند فرصتي برايشان پيش آمد. اين
خبرگزاري فارس: فصل مشترك جريان انحرافي و جريان فتنه همان نگاهي است كه تأكيد ميكند بايد از حاكميت دين به صورت شناخته شدهاش در تئوري ولايت فقيه فاصله گرفته و نبايد آن را محور جامعه قرار داد. يكي به اسم تقرب به امام عصر(عجلاللهتعالي) و ديگري با اين توجيه كه عصر جديد، عصر سكولاريسم است در اين نقطه به هم ميرسند.
به گزارش خبرنگار گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، محمدحسين صفار هرندي وزير سابق فرهنگ و ارشاد اسلامي در تحليلي درباره نقاط اشتراك جريان انحرافي و فتنه 88 در پايگاه اطلاعرساني برهان گفت: برابر اين پرسش كه آيندهي اصلاحات و اصلاح طلبي چه خواهد شد؟ روشن است كه بايد ابتدا تبيين و تعريفي از اصلاح طلبي و ماهيّت آن داشته باشيم. زماني كه كارنامهي اصلاحات مورد بررسي قرار ميگيرد يك مبدأ براي آن تعريف ميشود كه بروز عيني آن مبدأ بدون ترديد مقطع دوم خرداد سال 76 است. اما بايد گفت اين جريان خلع الساعه به وجود نيامده و به طور حتم يك عقبهي مشخص، دارد. وقتي عقبهي جريان مورد بررسي قرار ميگيرد بايد به تك تك عناصر تشكيل دهندهي آن توجه داشت. به عبارتي اگر مجموعهي اصلاحات يك گروه بود اين امكان وجود داشت كه آنها را جرياني قلمداد كنيم كه از بيست سال پيش به وجود آمده و در مقطعي صرفاً با تغيير نام به اين نقطه رسيده است.
پس وقتي كه اين جريان به دقت بررسي گردد، ديده ميشود كه يكپارچه نبوده و داراي تنوع و گوناگوني مشخصي در درون خود ميباشد. گروههاي تشكيل دهندهي جبههي دوم خرداد، 17 الي 18 گروه بودند كه برخي از آنها مانند «حزب مشاركت» در مقطع انتخابات هنوز شكل نگرفته و بعد از پيروزي آقاي خاتمي متولد شدند. ولي برخي ديگر نظير «كارگزاران، مجمع روحانيون، انجمن اسلامي معلمان و دفتر تحكيم وحدت به اعتبار اتحاديهي انجمنهاي اسلامي سابق و ...» از قبل وجود داشتند. شايد بتوان گفت در رأس اين گروهها آن كه بيشتر از همه مدعي بوده و براي خود يك حق پدرخواندگي هم قائل ميشد، «مجمع روحانيون» بود.
بايد عنايت داشت كه سابقهي تشكيل مجمع روحانيون به انشعاب يك گروه از بطن جامعهي روحانيت مبارز برميگردد لذا ميتوان ريشهي اين جريان را در جامعهي روحانيت مبارز جستوجو نمود بنابراين بايد گفت خواستگاه ابتدايي اين جريان درون انقلاب بوده است.
در مورد سازمان مجاهدين انقلاب هم بايد به اين گونه عمل كرد. سازماني از هشت گروه به هم پيوسته كه پيش از انقلاب با اعتقاد به مبارزه مسلحانه شناخته شدهاند، تشكيل شد .برخي از اعضاي اين سازمان به شدت تحت تأثير روش مبارزاتي «مجاهدين خلق» بوده و انتخاب نام «مجاهدين انقلاب» نيز براي تداعي اين مسأله بود. اما بر همراهي و همنوايي با انقلاب اسلامي تأكيد ميكردند.
اين مجموعه داراي طيفبنديهايي بود كه شاخهي بهزاد نبوي، فدايي، ذوالقدر و ... در رأس آنها بودند. اين طيفها نيز تضادهايي داشتند كه در نهايت منجر به جدايي آنها شد. جالب است كه برخي از آنها كه در جبهه دوم خرداد نيز حضور داشتند در مقطعي در حزب جمهوري اسلامي هم بودهاند.
لذا در بررسي هر گروه و حتي هر شخصيتي ملاحظه ميشودكه با گذشت زمان دچار دگرديسيها و تغيير و تحولات شخصيتي، فكري و مشربي ميشوند.
با اين مقدمه بايد گفت، وقتي پيشينهي جريان اصلاحطلب در مقابل وضعيت امروز آن قرار ميگيرد، هيچ تعريف واحدي از آن نميتوان داشت. به عبارتي نميتوان گفت كه آنها همان مجمع روحانيون سابق و لاحق هستند. همچنين نميتوان ادعا كرد كه كليت اين جريان، معادل سازمان مجاهدين انقلاب يا كارگزاران يا مشاركت است.
اين گروهها هريك تشكيل دهنده يك جبهه بودهاند كه يك هدف مشترك را دنبال كرده و البته به لحاظ اعتقادي، فرهنگي و سياسي نيز پيوندهايي دارند.
در اين بين درگيريهاي نظري دو جريان راست و چپ روحانيت حداكثر مرزبندي ميان اين دو گروه را تشكيل ميدهد. عنصر وفاق بخش گروههايي كه در دههي 60 به عنوان گروههاي چپ محسوب ميشدند مواضع اقتصادي بوده كه دولت را عنوان عامل اصلي در عرصهي اقتصاد ميدانستند. در مقابل جريان راست، معتقد بود كه مردم و بخش خصوصي بايد در اين حوزه فعالتر باشد. همچنين تقسيم بندي ديگري كه گروههاي سياسي را در دههي 60 از يكديگر جدا مينمود اين بود كه يك دسته به حضور حداكثري دين در جامعه معتقد بودند و عمدهي تشكيل دهندگان آن چپها به شمار ميآمدند. در مقابل نيز عدهاي حضور حداقلي آن را مطرح ميكردند.
مورد ديگر ميزان نزديكي گروهها به انقلاب از سويي و تمايز آنها با گروههايي از جمله ليبرالها، مليگراها و منافقين و ... از ديگر سو به شمار ميآيد.
تمايز ديگر در حوزهي سياست خارجي بود كه برخي معتقد بودند دشمني با كشورهايي چون آمريكا و اسراييل و مانند اينها يك دشمني آشتي ناپذير و ابدي است و برخي اين ميزان تعصب را نداشته و يا حداقل اينگونه ابراز عقيده نميكردند؛ البته اين مسأله مطلق نبود.
همان طور كه در بسياري از موارد راستها نيز همان موضع تند و تيز ضد آمريكايي را ميگرفتند يا آنكه بعد از رحلت امام در مقطعي كه چپها تا حدي تنازل كرده و برخي از آنها بحث رفاقت با آمريكا را مطرح كردند اين مسأله انتقاد راستها را به همراه داشت.
*عامل اصلي تمايز ميان چپ و راست
تصور بنده اين است كه شكاف و نقطهي تمايز اصلي ميان دو مشرب چپ و راست سابق -كه بعدها در دگرديسيهاي متعدد به اشكال مختلف در ميآيند- يك نوع نگرش شبه عقيدتي است كه نمود عيني آن نگاه روشنفكرانه به دين در مقابل نگاه متعبدانه به آن ميباشد. لذا اگر از گروههايي كه در دوم خرداد 76 به هم پيوستند علت اين پيوستگي مورد سؤال واقع شود گذشته از بحث ائتلاف انتخاباتي، نگاه روشنفكرانهي كانديداي آنها به دين و به مسايل انقلاب و نظام - در مقابل نگاه بسته و ارتجاعي- به عنوان عامل اصلي وفاق آنها مطرح خواهد شد اما علت درگيري جريان روشنفكري و جريان تعبد ريشه در كجا دارد؟ وقتي سابقهي اين دو، بررسي ميگردد ملاحظه ميشود كه در يك دوره دعواي درون ديني و برون ديني مطرح است.
برجستهترين نمود اين مسأله در دعواي بين چپهاي ماركسيست با مذهبيها بوده كه درگيريهاي دههي 40 در ايران به شمار ميآيد. كمونيستها و سوسياليستهاي آن روز كه ماركسيسم را به عنوان علم مبارزه ميشناختند به عنوان جريان تراز و جريان روشنفكري معرفي شده و هر كس كه اين مسأله را نميپذيرفت از رژيم شاه گرفته تا حوزهي علميّه، به عنوان مرتجع معرفي ميگرديد. ارتجاع از ديد آنها به معناي نرفتن زير بار تفكر سوسياليستي كه تفكر تراز روشنفكري آن موقع محسوب ميشد، بود.
شايان ذكر است مقطعي در اواخر قرن 19 نيز كه ماركسيسم چندان موضوعيّت نداشت، تفكر ليبرالي غربي با انديشههاي جمهوري خواهي و دموكراسي خواهي به عنوان تراز روشنفكري مطرح بود.
در اين ميان برخي از نيروهاي مذهبي يا از باب شيفتگي نسبت به آرمانهاي ماركسيستي مثل عدالتخواهي و مانند اينها و يا از باب مرعوب شدن در برابر اين انديشهها تحت تأثير اين جريان قرار گرفتند. لذا با تلفيق آموزههايي از انديشههاي ماركسيستي و انديشههاي اسلامي معجوني درست شد كه بعدها تفكر التقاطي «مجاهدين خلق» نام گرفت.
اين تفكر التقاطي در اواخر دههي 40 و اوايل دههي 50 سايهي خود را روي محيط روشنفكري ديني مياندازد؛ و اينجاست كه جنگ بين نگاه روشنفكرانه و نگاه متعبدانه هر روز بالا ميگيرد. تا جايي كه با خروج شاخهي غيرديني و ماركسيستي رخنه كرده درون مجاهدين خلق، ضربهاي به جريان روشنفكري وارد ميشود.
و اين شرايط گرايش نگاه تعبدي را تقويت كرد. همين مسأله به دست مايهاي در آستانهي انقلاب تبديل شد. به گونهاي كه وقتي امام(ره) به عنوان يك رهبر روحاني پيش قدم شد، تمايل به سمت ايشان بيشتر از تمايل به گروههاي روشنفكر مثل مجاهدين خلق و مانند اينها بود.
اين جريان علي رغم داشتن تشكيلات پردامنه و وسيع، در ذيل هيبت و هيمنهي امام(ره) ذوب و محو شدند. چرا كه در انقلاب نگاه تعبدي به عنوان نگاه مبنا مطرح بود؛ اما آيا اين نگاه تعبدي منافاتي با داشتن نگاه نوانديش نسبت به مسايل دين داشت؟ بايد گفت خير! چرا كه حضرت امام(ره)، خود در رأس نوانديشان قرار داشتند.
در اين بين پرسشي مطرح است كه هم اينك وارثان آن تفكر طرد شده توسط مردم، انقلاب و امام(ره) چه افراد و جريانهايي هستند؟ به عبارتي ميتوان بخشهايي از آن را در تفكرات امثال مجاهدين انقلاب شاخهي «بهزاد نبوي»، شاخهاي از دفتر تحكيم وحدت كه به تكيه بر نگاه روشنفكري اصرار داشت، نفراتي از مجمع روحانيون كه خود را مبراي از نگاه متعبد به مسايل ديني ميدانستند، عناصري از حوزويان كه از نگاه تعبدي برائت ميجستند و نگاه روشنفكرانه را تعقيب ميكردند نظير «مجتهد شبستري» و «كديور» جستوجو نمود.
*ائتلاف با ليبرالها
با گذشت زمان ملاحظه ميشود كساني كه حتي تا يك دورهاي با هم رقيب محسوب ميشدند، مانند ليبرالها كه به شدت با مجمع روحانيون و نيز با مجاهدين انقلاب زاويه داشتند ، همسو ميشوند. همان طور كه با بررسي نشريهي «عصر ما» در سالهاي 74 -75 به وضوح مواضع تند عليه جريان ليبرال در آن ديده ميشود. لكن پس از چند سال اين نگاه تلطيف شده و رفته رفته به اين سمت ترغيب ميشود و در نهايت به طور رسمي اعلام ميكند كه ما با ليبرالها مشكل نداشته و در كنار هم فعاليت خواهيم كرد.
از اينجا نگاه آنها در مورد حضور دين در جامعه كه يك نگاه حداقلي است به صورت رسمي اعلام ميشود. بدين معنا كه دين در ساحت مسايل اجتماعي بايد حداقل مداخله را داشته باشد. همانگونه كه از ظواهر امر پيداست اين نگاه طبعاً با نظريهي «ولايت فقيه» سازگار نميباشد. لذا به تدريج شاهد انتقادهاي ايشان به مباني انقلاب و ولايت فقيه هستيم. به عنوان نمونه «محسن كديور» در مقالات مفصلي ادعا ميكند كه خود حضرت امام(ره) هم از احساسات انقلابي مردم سو استفاده كرد و در آن هياهويي كه گل كرده بود حرف خود را به كرسي نشاند. در حالي كه اگر مردم فرصت انديشيدن درست را در اين خصوص داشتند زير بار ولايت فقيه نميرفتند.
طبعاً در اين نگاه، كاركرد دين، حداكثر يك رابطهاي قلبي ميان مؤمنان با خداي خويش است. همهي كاركرد دين همين است كه اگر انسانها ديندار باشند روابط اجتماعي سالمتري خواهند داشت. ولي دين نبايد به عنوان يك راهنماي عمل و يك آموزه براي گردش امور مبنا قرار گرفته و در جامعه حكومت بكند.
در اين شرايط، اين جمع آرام آرام هويّت واحد خود را به جامعه معرفي ميكند. در يكي از شمارههاي نشريهي «كيان» در مقالهاي «سنت نوين روشنفكري» يا «روشنفكري نوين ديني» مورد بررسي قرار ميگيرد. اين مقاله در بيان خصوصيات جريان روشنفكري تصريح ميكند كه آنها بر خلاف جريان سابق، معتقد هستند كه عقل و انديشه متكي به مباحث عقلاني – و نه تعبد- بايد محور باشد. ضمن اينكه بايد تكليف از جامعه رخت بربند و حق جايگزينش شود. آقاي «سروش» تأكيد داشت كه «جامعهي مدرن جامعهي حقوق مداران است نه تكليف مداران».
به نظر ميرسد اين مسأله هم از جمله واردات دورهي روشنفكري اروپا به كشور است. به نحوي كه انسان را غير مكلف و صاحب حق قلمداد كرده و او را از پاسخگويي مبرّا ميداند.
خصوصيت ديگر اين سنت نوين روشنفكري آن است كه تابع حماسه نيست. حماسهاي كه در چپ دههي 60 ، شور انقلابي ايجاد ميكرد. وقتي در اين دوره حماسه سركوب ميشود، روح سازش كاري جاي آن را ميگيرد. به عنوان مثال مطرح ميكردند كه ما در گذشته يك چيزي بر ضد آمريكا گفتيم. لكن دوران حماسه گذشته و ميتوان گفت كه ما اشتباه كردهايم.
اگر گروههاي مختلف تشكيل دهندهي جبههي دوم خرداد مورد تحليل واقع شوند ديده ميشود عامل كنار هم قرار گرفتن اينها فارغ از مباحث اقتصادي، سياسي و ... اين است كه آنها در يك نقطه به گونهاي به يك تجديد نظر طلبي نسبت به سابقهي فكري و فرهنگي خود رسيدهاند و همانگونه كه قيد شد ريشهاش در نگاه روشنفكرانه به مقولهي دين است.
امروز هر قدمي كه اين جريان برداشته به سمت نزديكتر شدن به اهداف روشنفكري بوده است. لذا در اين مسير از يك سو متحد كساني خواهند شد كه لاييك يا سكولار هستند. از سويي ديگر با گروهي از اهالي دين، كه از قبل اعلام كردهاند كه دين نبايد در عرصهي سياست وارد بشود مثل «انجمن حجتيه» و گروههاي مشابه پيوند ميخورند. فلذا يك معجوني متشكل از افرادي كه شايد به لحاظ فكري متحجرترينها بودند، نظير انجمن حجتيه و مانند اينها و تصورشان اين بوده كه از انسان، هيچ كاري جز انتظار امام عصر(عجلاللهتعالي) ساخته نيست تا آن كساني كه اصلاً براي دين هيچ مأموريت اجتماعي قائل نيستند همچون لاييكها و سكولارها پديد ميآيد. به گونهاي كه چنانچه از هر گروه ديگري نيز ريزشي صورت گيرد - به اين معنا كه معتقد باشند بايد پر و بال دين را از دخالت در امور اجتماعي سياسي چيد- وارد اين مجموعه ميشود. به عنوان نمونه جرياني كه معتقد به مهدويتي است كه در آن، مسير اعمال ولايت، يك مسير شهودي است و نه مسير و ترتيبي كه سلسله مراتب طبيعي داشته باشد، از اين دست ارزيابي ميشود.
نگاه مبناي شيعي معتقد است كه در عصر غيبت، مرجعيت پاسخگويي به مسايل مستحدثهي جامعهي مسلمين به عهدهي دين آگاهاني است كه نائب عام امام عصر(عجلاللهتعالي) محسوب ميشوند؛ اگرچه ارتباط مستقيم با امام ندارند اما در مجراي دين حكمراني كرده و نظر آن را بيان ميكنند كه خود امام معصوم روشن كرده است. اين مسير فقهات و مرجعيت ديني در فقه تشيع است.
اما كساني هم معتقد هستند كه اعمال ولايت امام عصر(عجلاللهتعالي) هيچگونه سلسله مراتبي نداشته و امام عصر(عجلاللهتعالي) با يك يك آحاد مؤمنان رابطهي مستقيم برقرار نموده و به آنها تكليف ميكنند. لذا هر مؤمني ميتواند از راه شهود به ساحت امام عصر(عجلاللهتعالي) رسيده و از ايشان دستور بگيرد. بنابراين فلسفهي حكومت ديني با اين نگرش خود به خود منتفي ميشود.
آقايان اصلاح طلب به دليل تمكينشان در برابر انديشهي روشنفكران به تدريج به اين نقطه رسيدهاند. در اين ميان برخي از آنها جسارت بيان كردن اين مباحث را به صورت جديتر داشته كه شاخهي سكولار را تشكيل ميدهند. برخي ديگر نيز همچنان در رو دربايستي بوده و خود را شاگردان معنوي امام(ره) ميخوانند لكن متحدان فكري خود را از بين سكولارها انتخاب ميكنند.
طبيعي است در شرايط كنوني اگر اين جريان قصد يارگيري از ميان جريان اصولگراي فعلي را داشته باشد به حلقههايي از اينها متصل ميشود كه در مجموع به آن نگاه روشنفكرانه نزديك باشند. به عبارت دقيقتر جرياني كه معتقد به وجود حكومت ديني در عصر غيبت نيستند شامل اين مسأله ميشود. به طور مشخص بايد به جريان شهودي اشاره داشت كه معتقد است امام عصر(عجلاللهتعالي) در دورهي غيبت به صورت مستقيم با افراد ارتباط برقرار نموده فلذا نيازي به حضور سلسلهي مراجع، روحانيان و دين شناسان از اين دست وجود ندارد.
جريان منحرفي كه به تازگي بروز يافته اگرچه حقيرتر از آن است كه نظريه پردازي نمايد لكن همين ايده را تعقيب ميكند؛ تا جايي كه سركرده آن، پايان عصر اسلامگرايي و آغاز عصر انسان را اعلام مينمايد. عصر انسان در حقيقت، همان دورهي اومانيسمي است كه سالها پيش در غرب مطرح شد و جريان روشنفكري هم از آنجا ريشه گرفت. حال اين جريان نيز ارجاع به اومانيسمي ميدهد كه در آن محور همهي كائنات هستي، انسان بوده و تكليف الهي در آن هيچگونه موضوعيتي ندارد.
در اين ميان بعضي شواهد و قرائن، گواه اين است كه در خفا شاخههايي از دو جريان انحرافي و فتنه در حوزهي عملكردي با هم مرتبط ميشوند. بعضي از چهرههاي شاخص اصلاحات با اين تحليل، كه تا حدي كاركرد گرايانه است نميگويند كه ما با جريان انحرافي يك اتحاد فكري داريم بلكه معتقدند آنها گروهي هستند كه توانستهاند مركزيّت نظام را به چالش بكشانند و اين درست همان خواستهي اساسي ما است. چرا كه اين امكان وجود دارد كه ما در آينده هم فرصت حضور مستقيم در صحنه را نداشته باشيم. گروهي كه شايد بتواند از اين فرصت بهره ببرد، آنها هستند. پس ميتوانيم در منافع مشترك با يكديگر نوعي اتحاد ايجاد كنيم. به عنوان مثال صحبتهاي آقاي «علي ربيعي» مبني بر اينكه اظهارنظرهاي فلاني به چيزهايي كه ما ميخواستيم خيلي نزديك است و چنانچه ما نامزدي براي انتخابات نداشته باشيم، ميتوانيم روي او سرمايه گذاري كنيم.
به هر روي فصل مشترك آنها همان نگاهي است كه تأكيد ميكند بايد از حاكميت دين به صورت شناخته شدهاش در تئوري ولايت فقيه فاصله گرفته و نبايد آن را محور جامعه قرار داد. يكي به اسم تقرب به امام عصر(عجلاللهتعالي) و ديگري با اين توجيه كه عصر جديد، عصر سكولاريسم است در اين نقطه به هم ميرسند.
ماجرا درست از ساعت ۲۳، شب جمعه ۲۲ خرداد ماه اغاز شد. جایی که انتخابات دهم ریاست جمهوری پایان یافته بود و مسئولین صندوق ها می رفتند تا شمارش آرا را آغاز کنند. در این هنگام بود که میرحسین موسوی در مقابل دوربین خبرنگاران حاضر شد و در حالی که هنوز هیچ نتیجه رسمی از انتخابات اعلام نشده بود، عنوان کرد که “من با نسبت آرای بسیار زیادی برنده قطعی انتخابات هستم. اکثریت مردم به من رأی دادند. البته نتایج قطعی اعلام میشود و آنچه من گفتم نتایجی است که ما از استانها و شهرستانهای سطح کشور گرفتهایم.” وی سپس با انتشار بیانیه ای از هواداران خود خواست تا خود را برای برگزاری جشن پیروزی اماده کنند. همین جمله کافی بود که پروژه ادعای تقلب در انتخابات آغاز و سناریوی چندین ماهه برای براندازی نظام آغاز شود. سناریویی که الگو برداری شده از انقلاب های رنگی در کشورهای اروپای شرقی بود. درست پس از همین ادعا، در روز ۲۳ خرداد جمعی از هواداران موسوی به خیابانها آمدند و با به آتش کشیدن اموال عمومی خواستار ابطال انتخابات و معرفی میرحسین موسوی به عنوان رئیس جمهور جدید شدند. ماجرایی که ماه ها به طول انجامید و طی آن بسیاری تعدادی کشته و زخمی و اموال زیادی از مردم دچار خسارت شد.
واقعیتی به نام شکست
اما این ادعای تقلب در حالی از سوی میرحسین موسوی در درون هوادارانش نهادینه شد، که نگاهی به ترکیب آرا پیش از برگزاری انتخابات، نشان می داد که موسوی نسبت به رقیب خود فاصله ای فاحش داشت . این در حالی بود که حتی پس از برگزاری انتخابات، وزارت کشور، دریک حرکت بی سابقه اقدام به انتشار تعداد آرا به تفکیک شعب اخذ رای کرد. همچنین شورای نگهبان نیز اقدام به شمارش آرای ۱۰ درصد صندوق های اخذ رای در کشور به صورت اتفاقی کرد اما هیچ کدام از این اقدامات نتواسنت آتش سرکش جریانی را که به نام انتخابات به دنبال براندازی نظام بودند را خاموش کند. این ماجرا تا آنجا پیش رفت که رهبر معظم انقلاب نیز با درک شرایط حساس کشور و طراحی های صورت گرفته، خود شخصا وارد ماجرا شدند و نه تنها جلساتی را نمایندگان کاندیداها ترتیب دادند تا ادعاهای انها را در خصوص مخدوش بودن انتخابات بشوند، بلکه جلسه ای خصوصی نیز با میرحسین موسوی داشتند و پس از شنیدن نظرات وی در خصوص انتخابات، وی را به پیگیری آرام موضوعات و پرهیز از هیاهو دعوت کردند. اما میرحسین موسوی که به تحریک تیم مشاورانش گویی سناریو تقلب را نیز باور کرد حاضر به پذیرش شکست نشد و خود را در باتلاقی که این مشاوران با خط دهی سرویس های جاسوسی بیگانه ساخته بودند، قرار داد و پس از آن هیچ زمانی موفق به خروج از این باتلاق نشد.
آشوبهای ادامه دار
تمامی این اتفاقات در حالی بود که بر اساس طراحی های صورت گرفته، قرار بود که با پافشاری و برگزاری راهپیمایی های متعدد در روزهای پس از انتخابات و ایجاد فشار، نظام را در شرایطی قرار دهند که حاضر به پذیرش ابطال انتخابات شود اما استواری نظام در سلامت انتخابات و هدایتهای رهبر معظم انقلاب به ویژه در نماز جمعه تاریخی ۲۹ خرداد، تمامی طراحی های این جریان را برهم زد. اما جریان فتنه که نمی خواست دست خالی از این کارزار خارج شود، پس از این تصمیم گرفت که با سو استفاده از مناسبتهای مختلف در داخل نظام، برای خود نظام چالش ایجاد کند. نمونه این وقایع را می توان در راهپیمایی روز قدس، روز دانش اموز، روز دانشجو دید. نظام نیز با شعار جذب حداکثری و دفع حداقلی، می کوشید از طریق شفاف سازی افراد فریب خورده را به آغوش نظام بازگرداند. این روند تا آنجا ادامه داشت که با هتک حرمت روز عاشورا توسط فتنه گران، باردیگر خود مردم به میدان آمدند و در یک راهپیمایی بزرگ و بی نظیر تکلیف این جریان را برای همیشه مشخص کردند. درست پس از این راهپیمایی بود که این جریان بساط خود را از کف خیابانها جمع کرد و برای همیشه به تاریخ پیوست .
ریزش پایگاه های اجتماعی و پایان کار جریان فتنه
در نهایت پس از شکستهای متوالی که در کارنامه جریان فتنه به ثبت رسید، حامیان این جریان که سرخورده از عدم موفقیت خود شده بودند، به ناچار دست از حمایت از سران این جریان برداشتند و همین موضوع باعث ریزش شدید در میان پایگاه های اجتماعی جریان فتنه شد. این روند ریزش تا جایی ادامه داشت که سران اصلی فتنه را مجبور به خانه نشینی کرد و در حقیقت با این اقدام مجلس ترحیم این جریان برگزار شد. امروز آن چیز که از جریان فتنه باقی مانده است، تنها خاطرات تلخی است برای مردم ایران. خاطرات که اگرچه نگذاشت کام حضور گسترده مردم در انتخاباتی بی سابقه به کام نظام شیرین شود، اما باعث واکسینه شدن نظام در برابر میکروبهای سیاسی شد
مدرک کارشناسی ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن دوره آموزشي در دانشگاه صنعتي شريف اخذ شده است.
به گزارش گروه فضاي مجازي خبرگزاري فارس، عصر امروز نوشت: همانطور كه در عكسهاي الصاق شده مشاهده مي كنيد، مدرك كارشناسي ارشد مهدي هاشمي رفسنجاني "مدرك معادل " بوده و پس از گذراندن يك دوره آموزشي بين دانشگاه صنعتي شريف و سازمان بهينه سازي مصرف سوخت كشور اخذ شده است!
نكته قابل توجه اينكه وي پس از اخذ اين مدرك كارشناسي ارشد معادل، مدرك دكتري خود را از دانشگاه آزاد اخذ كرده است.
بر پايه اين گزارش، مهدي هاشمي بارها خود را فارغ التحصيل دانشگاه صنعتي شريف خوانده است كه نكته قابل توجه در اين خصوص اينكه وي در گذشته "رئيس سازمان بهينهسازي مصرف سوخت كشور " بوده و احتمال دارد اين "مدرك معادل " با استفاده از جايگاه وي اخذ شده باشد؛ چه آنكه مشخص نيست كه وي در دورههاي آموزشي فوق الذكر شركت كرده است يا خير كه نيازمند اطلاع رساني مسئولان دانشگاه صنعتي شريف در اين خصوص است.
با آغاز مطالبات مردمي براي محاكمه عوامل اغتشاشات و ناامنيها در كشور پس از انتخابات 22 خرداد 88 كه بالتبع نام مهدي هاشمي را نيز بر سر زبانها ميانداخت، وي به ناگاه از كشور خارج شد.
البته بسياري از مردم و كارشناسان، رفتن مهدي هاشمي به لندن را با مسائل مطرح شده درباره وي مبني بر دست داشتن در اغتشاشات پس از انتخابات، بدون ارتباط نميدانستند و خواستار بازگرداندن وي به ايران براي حضور در دادگاه بودند.
شائبه فرار مهدي هاشمي از كشور و ارتباط وي با اغتشاشات پبش آمده در ايام پس از انتخابات 22 خرداد 88 آنجا بيشتر تقويت شد كه در چهارمين جلسه رسيدگي به پرونده آشوبهاي پس از انتخابات، مسعود باستاني از روزنامهنگاران فعال دوم خردادي با اشاره به محورهايي كه از سوي مهدي هاشمي رفسنجاني به مديريت سايت "جمهوريت " داده شده بود، گفت: حمله به عملكرد 4 ساله دولت و تضعيف نهادهاي قانوني كشور(سپاه ،بسيج، شوراي نگهبان و...) و القاي تقلب و التهابآفريني در انتخابات جزو محورهايي بود كه دستور كار داشتيم.
همچنين حمزه كرمي مدير سايت جمهوريت نيز در دادگاه اعلام كرد كه مهدي هاشمي در انتخابات پولشويي، سندسازي و از بيتالمال هزينه ميكرد.
اما پيرو اين شائبهها، دفتر هيئتامناي دانشگاه آزاد به دفاع از مهدي هاشمي (رئيس اين دفتر) پرداخت و با صدور اطلاعيهاي سفر وي را يك "مأموريت سازماني " عنوان كرد.
دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد در اين اطلاعيه خود تصريح كرد كه مهدي هاشمي رئيس دفتر هيئت امناي دانشگاه آزاد جهت بازديد و رسيدگي دفاتر و شعبات دانشگاه آزاد در خارج از كشور، چندين روز قبل از دادگاه مورخ 3 شهريور 88 به خارج از كشور عزيمت كرده و قطعاً بعد از اتمام "مأموريت سازماني " خويش جهت پاسخگويي به مطالب كذب مطرح شده در دادگاه به كشور بازخواهد گشت؛ سفري كه همچنان به پايان نرسيده است...